۱۳۸۸/۰۶/۰۸

آزموني سخت پيش روي نمايندگان مجلس


براساس اصل 87 قانون اساسي جمهوري اسلامي ، رییس جمهور برای هیأت وزیران پس از تشکیل و پیش از هر اقدام دیگر باید از مجلس رأی اعتماد بگیرد. و تاهنگامي كه نوتاند اين راي اعتماد را از نمايندگان مجلس كسب كند ؛ دولتي نيز تشكيل نخواهد شد. اما يك نكته بسيار اساسي وجود دارد و آن اينكه اگر نمايندگان مجلس دوبار به هيئت دولت پيشنهاد شده به مجلس راي اعتماد ندهند آن دولت از درجه اعتبار ساقط ميشود و دوباره بايد انتخابات برگزار گردد. لذا اين آزمون پيش روي نمايندگان مجلس است تا ، به هر روش كه خويش صلاح ميدانند ، در اين آزمون شركت نمايند ، و البته اين نكته را نيز در نظر داشته باشند كه مردم ايران به دقت يك به يك نمايندگان را زير نظر دارند تا ببينند كه نمايندگان در اين آزمون چگونه شركت خواهند نمود ، نمايندگان نيز بايد در نظر داشته باشند كه انتخابات نمايدگان مجلس نيز نزديك است و ايشان به راي مردم نيازي مبرم دارند ، البته از گوشه و كنار نيز شنيده ميشود كه نمايندگان قصد آن دارند تا مجلس را از اكثريت خارج نمايند ، حال بايد منتظر ماند و ديد كه نمايندگان مجلس ميتوانند از اين آزمون بزرگ سربلند بيرون بيايند !؟

۱۳۸۸/۰۵/۳۰

شعار امروز استاديوم آزادي: استقلال ، آزادي ، جمهوري ايراني

امروز روز ديگري است ، امروز ورزشگاه آزادي ، بعداز مدتها محدوديت به روي مردم ايران باز شده است ، حال اين فرصت در اختيار مردم هست تا به ورزشگاه آزادي رفته و در اين برنامه كه بصورت زنده پخش ميشود ، رنگ آبي و قرمز را فراموش كنند و فقط به ايران فكر كنند ، امروز مردم ايران در استاديوم آزادي فرياد ميزنند ، استقلال ، آزادي ، جمهوري ايراني را.
يكصدهزار تماشاگر ، فرياد استقلال آزادي و جمهوري ايراني استاديوم آزادي را طنين انداز خواهد ساخت ، همميهن ايراني امروز استاديوم آزادي شما را فرا مي خواند ، امروز ، رنگ آبي و قرمز را به گوشه اي قرار داده و رنگ جنبش همبستگي ايران را فرياد ميزنند ، امروز استاديوم آزادي طنين انداز خواهد شد ، فرياد استقلال ، آزادي جمهوري ايراني.

۱۳۸۸/۰۵/۲۵

از عليزاده تا مرتضوي ، از مرتضوي تا ... !؟

تا قبل از 10 سال پيش در تهران دادستاني داشتيم به نام عباسعلي عليزاده ، روزنامه نگاران با نام ايشان بسيار آشنا هستند ، چراكه در زمان ايشان بيشترين حجم از دستگيري روزنامه نگاران به وقوع پيوست ، در آن زمان روزنامه نگاران كه نه بلكه اكثريت كساني كه با قوه قضائييه برخوردي هرچند كم داشتند ، در دل آرزو ميكردند كه ايكاش آقاي عليزاده هرچه زودتر از اين مقام كنار گذاشته شود و شخصي ديگر بيايد ، انتظاري كه ديري نپاييد ، و عباسعلي عليزاده ، از سمت دادگستري استان تهران به سمت معاونت اداري و مالي قوه قضائيه منصوب گرديد ، و كسي متوجه نشد ايشان ترفع گرفتند يا تنبيه شدند !؟ چون از ديد اصلاح طلبان ايشان شخص چندان مطلوبي نبود و بايد محاكمه ميگرديد و در جامعه نيز هم اكثريت اين نظر را داشتند و همچنين با توجه به گزارش ايشان در مورد نقض حقوق بشر در زندانها ، تندروها نيز از ايشان گلايه مند بودند !؟ سپس همه منتظر بودند كه شخص جايگزين آقاي عليزاده را ببينند ،‌ اما هرگز هيچكس حتي بدبين ترين افراد نيز تصور نميكرد كه قرار است سعيد مرتضوي بر اين مقام ، منصوب شود كه وقتي اين چنين شد رخت عزا بر تن بسياري از روشنفكران و روزنامه نگاران شد ، سعيد مرتضوي در طول اين ده سال آنچنان كارهايي در اين مسند به انجام رساند كه توگويي عباسعلي عليزاده روسفيدترين فرد در قوه قضائيه است ،‌ حال شايعه اي مطرح است كه براي سعيد مرتضوي جانشيني در راه است !؟ حال اين جانشين كيست ؟ چه كسي جانشين او ميشود ؟ عليرضا جمشيدي ؟ مهدي طائب ؟ يا كسي ديگر كه ما آرزو كنيم كه ايكاش همان مرتضوي در اين مسند باقي مي ماند !؟ جاي شوربختي است كه در حكومت اسلامي ،‌ همواره سعي ميشود كه شخص جايگزين ، از سلف خود به مراتب بدتر باشد ، آيا اين روند همواره ادامه خواهد داشت !؟

۱۳۸۸/۰۵/۲۴

امروز پايتخت ورزش ايران شيراز است - جنبش همبستگي ايران

حكومت اسلامي ، از اينكه كشورهاي مختلف جهان ورزش را به سياست آلوده مي كنند به شدت انتقاد مي كند و اين در حالي است كه خود، در هر فرصتي ، ورزش را آلوده به سياست مي كند، نمونه بارز آن نيز مسابقات بين المللي است كه اگر ورزشكاران نگون بخت ايراني با ورزشكار اسرائيلي هم بازي شوند ، اجازه بازي كردن را ندارند . اما در تازه ترين اقدام كه توسط حكومت اسلامي انجام گرفته ، برگزاري مسابقات فوتبال براي تيم هاي پر طرفدار استقلال و پرسپوليس ، به صورت بدون تماشاگر مي باشد. اين بدان معنا است كه حكومت از حضور تماشاگران در هراس است ، ديروز تيم پرسپوليس همچون رقيب قديمي خويش كه در هفته اول بدون تماشاگر مسابقه داشت ،در مقابل تيم استقلال اهواز بدون تماشاگر مسابقه داد اما امروز در شيراز ، روزي ديگر است هرچند براي مقابله با حضور استقلال در شيراز روزي غير تعطيل را انتخاب نموده اند تا تماشاگران كمتري توان رفتن به استاديوم شيراز را داشته باشند ، اما شكي نيست كه امروز در شيراز تماشاگران به جاي رنگ آبي و يا زرد ، رنگ سبز به خود خواهند گرفت، بله امروز شيراز رنگ سبز را به خود خواهد گرفت از تمامي ميهن پرستان در شيراز و اطراف شيراز نيز اين انتظار ميرود كه به استاديوم رفته و رنگ سبز را در استاديوم شيراز كه پخش زنده نيز خواهد بود طنين انداز نمايند امروز شيراز با تمام وجود جنبش همبستگي براي آزادي ايران را فرياد خواهد زد امروز شيراز مركز ايران است ، امروز شيراز پايتخت ورزش ايران است.

۱۳۸۸/۰۵/۲۲

جواب شتاب زده رئيس مجلس به چه دليل ؟


تنها يك روز پس از نامه آقاي كروبي به آقاي هاشمي ، خبر از مجلس رسيد كه رئيس مجلس هيئتي را براي بررسي و تحقيق در اين مورد تهيه نموده است و اين هيئت با سرعتي مثال زدني ، همانگونه كه وزارت كشور توانست در كمتر يك روز 40 ميليون راي را بشمارد ، اين گروه نيز درعرض يك روز موفق به كشف اين موضوع شد كه مسئله تجاوز به زندانيان در زندانها اساسا دروغ است ، اما در كمال ناباوري ، آقاي لاريجاني ، دكتر لاريجاني ، پس از پايان اين تحقيقات ، از آقاي كروبي درخواست نمود كه اگر مدركي دارد عنوان نمايد !؟ لذا راقم بر آن شد تا از آقاي لاريجاني كه گويا دكتر هم هستند ، سوالي بنمايد ، آقاي دكتر لاريجاني نميدانم كه آيا تابحال مورد تجاوز قرار گرفته ايد يا نه !؟ اما حداقل اين است كه ظاهرا شما داراي مدرك دكترا (هرچند فلسفه است ونه پزشكي) هستيد، فرق نميكند چه رشته و با چه گرايشي ، منظور اين اين كه آنقدر سواد داشته ايد كه توانسته ايد دكترا بگيريد ، لذا ، نيك ميدانيد كه از نظر روانشناسي كسي كه مورد تجاوز قرار مي گيرد ، شرم از آن دارد كه اين مسئله را بيان كند ، اما به هرجهت اين امكان دارد كه حداقل يكبار و با اصرار نزديكان به اين موضوع و البته در خفا اعلام كند ، لذا منظور شما از اينكه خواهان مدرك هستيد ، آيا اين انتظار را داريد كه افرادي كه مورد تجاوز قرار گرفته اند به صحن علني مجلس آورده شوند و در مقابل دوربينهاي شما اقرار به اين موضوع نمايند !؟ و يا اينكه اتظار داريد يك نامه بلند و بالا بنويسند و زير آن اسم و آدرس و مشخصات خويش را اعلام نمايند و بگويند كه مورد تجاوز قرار گرفته اند !!! و سپس اين نامه در اختيار همگان قرار گيرد تا آن ته مانده آبروي ايشان نيز بر باد فنا برود ؟؟؟ آقاي لاريجاني فقط لحظه اي خود و يا يكي از نزديكان خود را به جاي اين عزيزاني قرار دهيد كه مورد تجاوز واقع شده اند

۱۳۸۸/۰۵/۱۹

آيا واقعيت دارد ؟ قصاص ماموران تجاوزگر!؟



در اخبار غير موثق و در گفته ها و شنيده ها خبر از اين قرار است كه در صورت واقعيت داشتن عمل تجاوز و لواط به وسليه نيروهاي خودسر، در زندانها و بازداشتگاه ها ، بر اساس قوانين اسلامي ، به قصاص محكوم خواهند شد !؟!؟ براستي اين را چگونه ميتوان جواب داد !؟ منظور از قصاص چيست ؟؟ اميدوارم كه اين خبر از پايه و اساس درست نباشد !؟ آيا بايد منتظر اتفاقاتي زشت تراز زشت باشيم ؟؟ اين قوانين و فرامين از كجا صادر ميشود!؟ آيا غير از اين است كه رو به ناكجا آباد مي رويم !؟ اميدوارم كه براي اين سوال كسي باشد كه يك چواب قانع كننده بدهد!؟

گلكم ، نازكم ، گريه نكن


چون به خلوت ميروند آن كار ديگر ميكنند - به بهانه نامه آقاي كروبي

واعظان كين جلوه در محراب و منبر ميكنند
چون به خلوت ميروند آن كار ديگر ميكنند
مشكلي دارم زدانشمند مجلس باز پرس
توبه فرمايان چرا خود توبه كمتر ميكنند
نامه آقاي كروبي خطاب به آقاي هاشمي ، شايد براي عده اي تازگي داشته باشد اما براي بسياري اين يك حقيقت است كه در نظام حكومت اسلامي وجود داشته و دارد. حضرات كه از پاكي نظام اسلامي صحبت مي كنند ،‌ براي آينده دنيا برنامه ريزي ميكنند ،‌ ادعا ميكنند كه ام القراي جهان اسلام را برپا داشته اند ،‌ نماز مي گذارند با خلوص نيت !؟ براستي در خلوت چه ها كه نميكنند !؟ به ياد بياوريد شهيد ترانه موسوي را ، بسيار مظلومانه به دست اوباش به بدترين نوع شكنجه شد ، بدترين نوع تجاوزات در مورد او صورت گرفت به نحوي كه يكي از دكترهاي با وجدان بيمارستان امام خميني كرج ،‌ كه به معاينه وي پرداخته بود ، عنوان نمود كه بر اثر تجاوزات متعدد و شكنجه ،‌ به مجاري ادراري ترانه آسيب جدي وارد شده بود و پس از اينكه اوباش چماق به دست آدم كش ، متوجه اين موضوع ميشوند ، بدن نيمه جان ترانه را به بيرون از شهر مي برند و آتش مي زنند ،‌ اين اوباش ، ترانه را جزو غنيمت جنگي خود مي پندارد ، نه ترانه را بلكه ترانه ها را غنيمت خويش پنداشته و مي پندارند، چراكه از حسينيه ارشاد تا كرج بسيار است فاصله ، اين اوباش غنيمت خويش را با خود به كرج برده اند ،‌اوباشي ديگر غنيمت خود را به پونك برده اند و پس از انجام نيت شوم خويش جسد را در منبع آب انداخته اند ، دوستان ترانه هاي بسياري مورد تجاوز واقع شدند ، شهيد شدند ، يكي را آنش زدند ، ديگري را در منبع آب انداختند ، آن دگر را زنده به گور كردند تا صدايي برنخيزد ، دريابيد دوستان ترانه هاي پيش رو را،

۱۳۸۸/۰۵/۱۸

براي شهيدعليرضا توسلي و خانواده اش كه اجازه راست گفتن ندارند


بالاخره شد ، هماني كه فكرش را ميكرديم شد ،‌ اينكه از شهادت يك كودك دوازده ساله به نفع منافع خويش استفاده كنند. اينكه براي كودك شهيدمان تاريخ تغيير بدهند ، اينكه والدين كودك را (البته اگر واقعي باشند) تهديد كنند و با تهديد به پاي دوربين هاي ساختگي خويش قرار دهند. اينكه تاريخ شهادت را با قلب و دغل بنويسند. اينكه براي نوجوان كشته شده ،‌ قاتل پيدا كنند ،‌و اينكه قاتل براحتي در جلوي دوربين قرار بگيرد و بگويد با اين نوجوان تصادف كرده است ،‌اينكه بگويند رسانه هاي بيگانه به دروغ اين نوجوان را شهيد اعلام كرده اند ،‌اينكه بگويند رسانه هاي بيگانه تمامي حرفها و سخنان نشان دروغ است ، آيا شهادت ندا آقا سلطان هم دروغ است ؟ شهادت سهراب اعرابي هم دروغ است ؟ شهادت اشكان سهرابي كه 5 قدمي راقم به شهادت رسيد دروغ است ؟ شهيد شدن ترانه موسوي دروغ است ؟ شهادت محسن روح الاميني ، حسین طهماسبی ، كیانوش آسا ، مهدی كرمی ، مصطفی غنیان ، ناصر امیر نژاد ، محمد حسین برزگر ، سید رضا طباطبایی ، پریسا كلی ، محسن حدادی ، محمد نیكزادی ، علی شاهدی ، واحد اكبری ، ابوالفضل عبدالهی ، سالار طهماسبی ، فهیمه سلحشور ، وحید رضا طباطبایی ، فرزاد جشنی ، شلیر خِضری ، یعقوب بروایه ، كاوه علی پور، سعید عباسی فر گلچی ، مبینا احترامی ، فاطمه براتی و... دروغ است ؟ حمله چماقداران و پليس ها به داخل منازل مردم و تخريب اومال آنها ، حمله و ايجاد خسارت به خودرو ها دروغ است؟ تمامي اين صحنه ها را رسانه اي كه بايد ملي باشد اما ملي نيست پخش نكرد و رسانه هايي كه بنا به گفته رسانه ظاهرا ملي دشمن خطاب ميشود به نمايش گذارده است ،‌ آيا تمامي دروغ بوده اند ؟ شوربختانه رسانه حكومت اسلامي ، در خودخواهي كامل مي گويد ،‌هرآنچه كه خودش ميگويد درست است و ديگر رسانه ها دروغگو هستند. اين رسانه حتي عنوان مينمايد كه رسانه هاي بيگانه با پول ماليات مردم كشورشان براي ايرانيان تلويزيون به راه انداخته اند ،‌ سوال اينجاست اگر اين كار بد است شما چرا تلويزيون هايي براي ديگر كشورها به راه انداخته ايد ؟ پرس تي وي - العالم - سحر1 و 2 - المنار - سلام و... اين تلويزيون ها را براي چه به راهانداخته ايد؟ پيامبر اسلام كه احتمالا شما بايد به آن اعتقاد داشته باشيد فرموده اند رطب خورده منع رطب نميكند ،‌ اما شما چه كرديد؟ بيچاره خانواده عليرضا توسلي ،‌پسري دوازده ساله كه قرباني دروغ پراكني هاي رسانه حكومتي اسلامي شده اند ،‌همانگونه كه خانواده شهيد ترانه موسوي قرباني شده اند و سيماي حكومت اسلامي هيچ حرفي از آن به ميان نيارود و تو گويي اتفاقي نيافتاده است. اما در خاتمه يك نصيت و اندرز به اين سيماي حكومتي كه : از قديم گفته اند ماه پشت ابر نميماند و هيچ دروغي پايدار نخواهد ماند ، شك نداشته باشيد روزي كه خانواده عليرسا توسلي توان سخن گفتن آزادانه داشته باشند ،‌ حقيقت را خواهند گفت ، شك نداشته باشيد

۱۳۸۸/۰۵/۱۷

خانه ام بسته نيست ،‌ خانه ام آزاد است

خانه اي دارم ، خانه ام زنجير است ، خانه اي دارم ، خانه ام در دست نيست ، خانه اي دارم ، خانه ام دربند است . اين خانه ، خانه ي من است ، خانه ي تو است ، خانه ي ما است ،‌ خانه ي همه روزنامه نگاران است ، اين خانه آزاد بايد شود كه اگر نشود نيز هم در دل ما آزاد است ، چون ما اين خانه را نه در مكان كه در دلها برپايش داشته ايم ، تا بماند اين خانه از براي من ، از براي تو ، از براي ما ، چون ما هستيم و بيشمار هستيم ، خانه روزنامه نگار ، خانه چشم هاي مردم آن كشور هستند ، چشم هايي كه مي بينند گوش هايي كه مي شنوند و منتشر مي سازند آنچه را كه ميبينند ، و عجبا كه با محدود كردن چند صد خبرنگار ، ناخواسته هفتاد ميليون خبرنگار پديد آمد خبرنگاراني كه با دوربين خود ، با قلم خود و با وجدان بيدار خود هرچند به صورت غير حرفه اي به انعكاس اخبار مي پردازند ، نيك ميدانيم كه با بسته شدن خانه روزنامه نگاران ، اخبار بسته نميشود كه پربارتر نيز ميشود. خانه ي من خانه تو ، ‌خانه ما ، دلهاي ماست ، خبر من خبر تو ، خبر ما حرفهاي ماست ،‌سخناني كه ميزنيم ، چشم هايي كه ميبينيم و وقايعي كه منتشر ميكنيم ، همه حكايت از آن دارد كه اين خانه بسته شدني نيست ، مي ماند اين خانه تا خبر هست تا خبرنگار هست ، تا روزنامه هست و تا روزنامه نگار هست. بستن خانه خشتي كاري بس آسان است ، اما خانه دل بسته نميماند ،‌ (ياد شعر كعبه و دل ، زنده ياد پروين اعتصامي افتادم ) جاي شوربختي آن است كه دليلي هم براي اين كار خويش ندارند و تنها گفته اند به دليل تخلفات گسترده هيئت مديره !؟ اين خانه بسته شده است !؟ اولا اين تخلفات چيست !؟ چرا اعلام نميشود ؟ بر فرض كه تخلفي صورت گرفته باشد ، چه ربطي به خانه روزنامه نگاران دارد !؟ چرا در شب انتخابات اين امر صورت گرفته است ؟ آن هم در ساعتي غير ادراي ؟ آيا نميتوانست اين عمل در بعد از انتخابات صورت گيرد ؟ دليل چه بوده است ؟ در خاتمه ميگويم ، هرچند گه بارها نيز گفته ام : خانه اي دارم به نام انجمن صنفي روزنامه نگاران ايران كه نه از خشت و گل است كه همه از دل است.

۱۳۸۸/۰۵/۱۵

خانه روزنامه نگاران را بستند - مجموعه گزارش و عكسهاي امروز پنجشنبه 15 مرداد مقابل انجمن

آقاي شمس در حال صحبت هستند سمت چپ ايشان پروين امامي و در سمت راست بدرالسادات مفيدي ، ابوالحسن مختاباد ، عزرا فراهاني ديده ميشوند

امروز صبح پنجشنبه قرار بود كه در محل انجمن صنفي روزنامه نگاران ايران ، نوبت دوم مجمع عمومي انجمن صنفي برگزار شود ، اما به گفته شاهدان و دوستاني كه در محل حضور داشته اند با درب بسته پلمپ شده مواجه شده اند ،‌هرچند ديشب تعدادي از دوستان به اين امر پرداتخ بودند كه انجمن پلم پده است ، اما گزارشها حكايت از آن دارد كه تعداد بسيار زيادي عليرغم آنكه مي دانستند خانه روزنامه نگاران پلمپ شده است باز هم آمده بودند. آمده بودند تا بگويند ، ما همچنان ايستاده ايم و از خانه خود دفاع ميكنيم ،‌هرچند كه بي خانه شده ايم ،‌ گزارش ها حكايت از آن دارد كه خانم بدرالسادات مفيدي ابتدا در مورد اينكه چگونه ديشب ماموران آمدند و از محل عكس برداري نمودند و سس اقدام به پلم آن نموده اند ، ‌حتي شركت تعاوني كه اصلا ربطي به امور اداري انجمن ندارد را نيز پلمپ نموده اند !؟اين گزارش مي افزايد در ادامه آقاي ماشاالله شمس الواعظين براي حاضرين صحبت نموده اند و ابتدا از جمعيت حاضر مي خواهند كه براي شادي روح خبرنگار شهيد ، عليرضا افتخاري يك دقيقه سكوت و يك فاتحه بخوانند و در ادامه از اينكه در ساعت غير اداري خانه روزنامه نگارن را پلمپ كرده اند انتقاد نموده اند ، وي ادامه داده اند كه دقيقا شب قبل از برگزاري مجمع اين خانه را مي بندند معلوم است كه چه هدفي را دنبال ميكنند ، آقاي شمس ادامه داده اند كه شخصا از طريق مجاري قانوني پيگير اين مسئله خواهند بود تا بدانند كه آقاي مرتضوي بر چه اساسي دستور پلمپ اين خانه را كرده اند. گزارش مي افزايد كه در ادامه خبرنگاران حاضر در محل اقدام به امضا نمودن درب ورودي انجمن نموده اند تا سندي باشند به يادگار. در گزارش آمده است كه در اين تجمع تعدادي بيش از يكصد نفر در اين محل حضور داشته اند كه با توجه به اينكه ميدانستند كه انجمن بسته شده است و باز هم آمده اند جاي تقدير دارد. از چهره هاي شاخص آقاي ماشالله شمس الواعظين ، عمادالدين باقي ، بدرالسادات مفيدي ، عليرضا رجايي ميتوان نام برد.
























۱۳۸۸/۰۵/۱۴

سردار احمدي مقدم : با متخلفين انتظامي برخورد ميشود !؟

شامگاه ديشب ، يك روز پيش از مراسم تحليف ، در برنامه اخبار از شبكه يك ، مجري (آقاي حسين زاده) به صورت تلفني با سردار احمدي مقدم فرمانده نيروي انتظامي به مصاحبه پرداخت.‌ در اين مصاحبه مجري از سردار احمدي مقدم ، در مورد مجازات افراد متخلف سوال نمود ، و جناب سردار فرمودند با نيروهاي انتظامي كه به اموال مردم آسيب وارد آورده باشند ، از سوي نيروي انتظامي خسارت پرداخت ميشود !؟ ايشانهمچنين عنوان داشتند كه نيروي انتظامي در اين ماجرا ، مظلوم واقع شدند ، اما ما هيچ نگفتيم تا تحقيقات كامل شود ، ما متخلفين بازداشتگاه كهريزك را بازداشت كرديم ، و افراد انتظامي متخلف بازداشت شده مورد مجازات واقع خواهند شد. ايشان در ادامه فرمودند در مورد قضيه مرگ مرحوم (گويا سردار تمايلي به استفاده از كلمه شهيد را ندارند) روح الاميني ، شايعه نمودند كه ايشان بر اثر وارد آمدن ضربه ، مرحوم شده اند !؟ اما بعد از تحقيقات توسط پزشكي قانوني مشخص گرديد كه اين اخبار واقعيت ندارد.!؟ مجري پرسيد : سردار نتيجه اين تحقيقات چه شد ؟ سردار جواب داد بزودي مشخصي خواهد شد ، دوباره مجري پرسيد : زمان دقيق آن كي است ؟ و سردار جواب داد سرعت را فداي دقت نميكنيم !؟ و مصاحبه به پايان رسيد. در مصاحبه فوق بسياري سوال مطرح است.كه به آنها مي پردازيم:

  • اينكه خسارتي كه به مردم وارد شده است آيا بايد توسط بودجه نيروي انتظامي كه از ماليات همين مردم بدست آمده بايد پرداخت شود و نه از اموال خاطيان !؟
  • سردار احمدي مقدم فرمودند كه با افراد نيروي انتظامي ، كه به اموال مردم خسارت وارد نموده باشند ، برخورد ميشود ، اين در حالي است كه نيك ميدانيم ، بسياري از افراد كه به مردم حمله كردند ، خسارت وارد آورند و از همه مهم تر ، جان مردم را به مخاطره انداختند از افراد نيروي انتظامي نبودند ، تكليف اين افراد چه ميشود ؟
  • جناب سردار فرمودند كه نيروي انتظامي مظلوم واقع شده اند ، هر آنچه كه به گذشته پنجاه و دوسه روزه دقت نموديم ، بازبيني نموديم ، تفحص نموديم ، مباحثه نموديم ، مظلوميتي نيافتيم ، كه بر عكس ، قصاوت و بي رحمي را به وفور ديديم !؟
  • ايشان فرمودند كه متخلفين بازداشتگاه كهريزك را بازداشت كرده ايم ، اما هرگز نفرمودند كه چرا تنها افراد انتظامي بازداشت شده ، مورد مجازات قرار خواهند گرفت ، و نه همه متخلفين !؟ و عجيب تر آنكه ، نام افراد بازداشت شده خاطي را نيز اعلام ننمودند !؟
  • سردار احمدي مقدم فرمودند كه شايع شده شهيد (كلمه شهيد توسط خيابان بهشت اضافه شده است چراكه جناب سردار از كلمه مرحوم استفاده نمودند) محسن روح الاميني بر اثر وارد آمدن ضربه كشته شده اند !؟ در حالي كه بعداز تحقيقات پزشكي قانوني مشخص گرديد كه اين اخبار واقعيت ندارد !؟ جل الخالق ، سردار ، شهيد محسن روح الاميني پدري دارند كه پزشك هستند ، ايشان خود پرونده مرگ شهيد محسن روح الاميني را شخصا خوانده اند ، ايشان هرگز در هيچ كجا عنوان ننمودند كه شهيد محسن روح الاميني بر اثر وارد آمدن ضربه به شهادت رسيدند ، بلكه ايشان فرمودند كه بر اثر وارد آمدن ضربه به دهان ايشان ، دهان شهيد محسن زخمي ميشود ، به علت عدم رسيدگي پزشكي به وضعيت شهيد محسن ، ايشان دچار مننژيت شدند و سپس بر اثر مننژيت و عدم رسيدگي ، به شهادت رسيده اند. اما اگر از همه اينها بگذريم و تنها اظهارات سردار را در نظر بگيريم چه كسي شهيد محين روح الاميني را كشته است ؟ آيا شهيد محسن روح الاميني خود به خود كشته شده اند!؟
  • باز هم طبق سنوات گذشته نتيجه تحقيقات مشخص نشد ، و همچنان وعده آينده داده ميشود ، و البته همواره از جوابي كليشه اي كه دقت فداي سرعت نميشود ، قتلهاي زنجيره اي ، ماجراي كوي دانشگاه و ... هنوز هم منتظر تحقيق هستند چون قرار است كه دقت فداي سرعت نشود !؟
  • اميد آنكه اين ماجرا نيز به بايگاني موارد ياد شده پيوند نخورد
  • در حالي كه سردار ميتوانست در اين مصاحبه حاضر نشود ، و اصلا چنين مصاحبه اي انجام نشود ، چه دليلي وجود داشت كه ايشاندر اين مصاحبه شركت نمود و مصاحبه فوق را به انجام رساند!؟
  • اميد آنكه براي اين سوالات جوابي يافت شود

۱۳۸۸/۰۵/۱۲

دو دادگاه به فاصله 374 سال ، يكي براي گاليله و ديگري براي جنبش همبستگي آزادي ايران


374 سال پيش يعني در سال 1635ميلادي ، در بيدادگاهي به نام تفتيش عقايد در دستاني بزرگ مردي نوشته اي دادند بخواند با اين مضمون : "در هفتادمین سال زندگی در مقابل شما به زانو درآمده‌ام و در حالی که کتاب مقدس را پیش چشم دارم و با دستهای خود لمس می‌کنم توبه می‌کنم و ادعای خالی از حقیقت حرکت زمین را انکار می‌کنم و آنرا منفور و مطرود می‌نمایم." كسي كه اين نوشته را خواند كسي نبود جز دانشمند بزرگ گاليلو گاليله ، هرچند اين دانشمند بزرگ تنها هفت سال پس از اين بيدادگاه جان به جان آفرين تسليم نمود اما اكنون بعد از اين سالها ملل مختلف جهان به اين دانشمند فرزانه درود ميفرستند و ايشان را مي ستايند ، حال بعد از گذشت 374 سال بار ديگر دادگاهي فرمايشي فراهم آمده كه در آن از افرادي شناخته شده كه همگان ميدانند تفكرشان چيست اقاريري گرفته ميشود و در سيماي حكومت اسلامي به نمايش در مي آورند كه باورش براي مردم دانشمند ايران زمين غير ممكن است ، شخصي همچون آقاي ابطحي (هرچند زياد با عقايدش موافق نبوده ام ) كه در وبلاگش هزاران مقاله دارد كه مشخص است چه مينگارد ، به يكباره در عرض يك ماه اسارت اينگونه تغيير نظر ميدهد !؟ برايم قابل درك نيست ، دوست ارجمندم ، محمد عطريانفر ، نابغه دانشگاه شريف بوده است ، در دنياي سياست به راستي نبوغ بالايي دارد ، درد اجتماع را ميشناسد ، تفكرش براي همگان آشنا است ، اما به يكباره در عرض 45 روز اينگونه تغيير موضع ميدهد !؟ آيا اين ممكن است ؟ چه تفاوت دارد ميان اين دادگاه و دادگاهي كه گاليله در آن مجبور به اعتراف به صاف بودن زمين گرديد !؟ گاليله در هنگام توبه خود و در دل به زمين گفت : " اي زمين من در اين بيدادگاه اعتراف كردم كه تو نميچرخي بلكه ستارگان به دور تو ميچرخند اما تو بچرخ و بچرخ تا زندگي ادامه داشته باشد " حال اين سوال مطرح است كه ، آقايان عطريانفر و ابطحي در دل چه ميگويند ؟

۱۳۸۸/۰۵/۱۱

نوزادي به دنيا آمده است به نام جنبش همبستگي براي آزادي ايران


13598_3164.gif

52 روز پيش يك نوزاد به دنيا آمد ، اين نوزاد از مادري متولد شد كه 30 سال آبستن بود ،‌ مام ميهن ،‌ مادر است اين نوزاد را و نام اين نوزاد "جنبش همبستگي براي آزادي ايران" است. اين نوزاد گرچه تازه به دنيا آمده است اما بسيار قدرتمند است چراكه 30 سال در رحم مام ميهن پرورش يافته است. اين نوزاد هدف بسيار بزرگي دارد و البته فدائيان بسيار نيز هم. ندا آقا سلطان ، سهراب اعرابي ، اشكان سهرابي ، محسن روح الاميني ، حسین طهماسبی ، كیانوش آسا ، مهدی كرمی ، مصطفی غنیان ، ناصر امیر نژاد ، محمد حسین برزگر ، سید رضا طباطبایی ، پریسا كلی ، محسن حدادی ، محمد نیكزادی ، علی شاهدی ، واحد اكبری ، ابوالفضل عبدالهی ، سالار طهماسبی ، فهیمه سلحشور ، وحید رضا طباطبایی ، فرزاد جشنی ، شلیر خِضری ، یعقوب بروایه ، كاوه علی پور، سعید عباسی فر گلچی ، مبینا احترامی ، فاطمه براتی و .... خون دادند تا از سقط شدن اين نوزاد جلوگيري نمايند ، خون دادند تا اين نوزاد جان بگيرد و جاودانشان سازد ، راستي اين نوزاد نوشكفته مي تازد به ناز ، مي تازد به قدرت چراكه يك ملت را با خود دارد ، هفتاد ميليون مردمي كه حاضرند برايش جان بدهند. از سرزمين آفتاب تابان تا دوردست اين كره خاكي جوانان ، سالمندان ، كوچك و بزرگ همه از ايرانيان دور از ميهن حمايتش ميكنند. اين نوزاد بسيار توانا تر از ديگر نوزادان از اين دست است و حتي برتر از سلف خود كه انقلاب اسلامي نام گرفت ، انقلاب اسلامي از سال 1338 تا سال 1357 عمر داشت و تنها در يك سال آخر عمر خود اين قدرت را بدست آورد كه كاري كند كارستان ، اما اين نوزاد جديد هنوز به دومين ماه زندگي خود نرسيده است كه قدرتي عظيم بر هم زده است ، چراكه مردماني از او حمايت ميكنند كه سي سال براي آمدنش براي متولد شدنش انتظار كشيده اند و برايش صبر پيشه كرده اند ، در زماني آبستني تيماردارش بوده اند هرچند اين امكان وجود داشت كه اين نوزاد در سال 1378 با سزارين بدنيا بيايد ، اما اگر مي آمد احتمال مرگش زياد بود ، اما حالا كه پس از سي سال اين نوزاد به دنيا آمده است ، بدني تنومند دارد كه از باد و طوفان و گلوله ابايي ندارد ، چون سي سال براي اين روز لحطه شماري نموده است . در اين روزها اين نوزاد به مدد ملت بزرگ ايران نه در يك شهر و منطقه كه در سراسر ايران و در جاي جاي كره خاكي در بيش از يكص كشور جهان فريادش طنين انداز شده است ،‌ اين نوزاد آمده است تا سلف ناخلف خود را كناري نهند و "جنبش همبستگي براي آزادي ايران " را بنياد نهد.

۱۳۸۸/۰۵/۱۰

آيا باور مي كنيد ؟ در پي حوادث اخير، تعدادي كودك و نوجوان در بازداشتگاه زندان اوين هستند!

صفانه دلدار- آزادي خيلي چيز خوبيه ، لذت آزادي رو ميگن كسي ميدونه كه اسيربوده باشه ، راستي شما تجربه زندان داشتين؟ (خدا كنه كه هيچ كسي تجربه زندان رو نداشته باشه) دوستان يا نزديكايي داشتين كه زندان كشيده باشن؟ ديروز شنيدم يكي از دوستان از زندان آزاد شده ، خيلي خوشحال شدم فوري رفتم خونشون تا حالشو بپرسم. وقتي كه رسيدم در خونشون ، اين احتمالو ميدادم كه قيافش تغيير كرده باشه اما وقتي كه ديدمش خشكم زد :( اصلا اوني كه فكر ميكردم نبود صورت رنجور ، چشم هاي گود افتاده ، دست هاي لرزون :( به پام بلند شد اما احساس كردم كه كمرش درد ميكنه :( ازش حالشو پرسيدم ، گفت نسبت به ديگر دوستان حالم خوبه :-0 اين يعني چي!؟ نسبت به ديگر دوستان ديگه چه صيغه اي ؟ گفتم راستي اونا هواتو داشتن ؟ با زهرخند بهم گفت : خيلي ، خيلي هوامو داشتن ، گفت تا رسيديم زندان اوين ، تا يك هفته كه اصلا نمي دونستم حالمو ، موقع دستگيري تا قبل از اينكه بندازنم توي ماشين تا ميتونستن با باتوم و پوتين به دست و پا و كمر و شكمم زدن ، بعدشم كه انداختنم توي ماشين و بردن ، شب توي يه بازداشتگاه بوديم نميدونم كجا بود ، اما فرداش بردنمون زندان اوين . يك هفته اول كه زندان بودم از درد نمي تونستم زياد كاري بكنم ، بيشتر بيهوش بودم تا به هوش، بعداز يك هفته بازجويي ها شروع شد تقريبا هر روز بازجويي داشتم گاهي بازجويي تا 10 ساعت طول مي كشيد ، همش مي خواستن يه جوري منو به خارج از كشور وصل كنن . درد توي تمام بدنم احساس ميكردم ، توي زندان بهم گفتن اگر درد داري برو بهداري زندان خواستم برم كه يكي از زندوني ها گفت اگه بري بدنتو نشون بدي ببينن بدنت از ضربه باتون كبود شده اندازه گيري ميكنن ، سانت ميزنن ، ازت بابت سانت هايي كه كبود شده غرامت باتون هاي زده شده ميگيرن . به همين خاطر از خير رفتن به بهداري زندان گذشتم ، براي نماز خوندن با چشم بند مي بردنمون وضو بگيريم و بياييم نماز بخونيم بهمون مي گفتن شما تظاهر مي كنيد كه نماز مي خونيد شما نماز خون نيستيد ولي جلوي نماز خوندنمونو نمي گرفتن ازش از شكنجه پرسيدم ، گفت شكنجه ها بيشتر روحي بود ، البته ما خوش شانس بوديم كه زير نظر وزارت اطلاعات بوديم چون مي گفتن اگه دست سپاه مي افتاديم ، كارمون تموم بود. توي بازداشتگاه وزارت اطلاعات ، بيشتر روحي اذيت مي كردن ، مثلا مي گفتن خوب مي خوايم آزادت كنيم با چشم بند سوار ماشين مي كردن مي گفتن آدرس خونتونو بده ، تيكه تيكه كه آدرسو مي پرسيدن و جواب مي داديم وقتي آخرين قسمت آدرسو مي گفتيم و پلاك خونمنو ميگفتيم ، اميد داشتيم كه الان در ماشين رو باز مي كنن ميريم خونمون ، در ماشينو باز مي كردن چشم بندمونو بر ميداشتن مي ديم جلوي در سلول هستيم ، الكي داخل زندان چرخوندنمون ، توي غذا هم معلوم نبود كه چي مي ريختن اصلا نمي شد خورد ، بيشتر سعي مي كرديم هيچي نخوريم ، گشنگي بهتر از خوردن اون غذا ها بود ، اما بهمون مي گفتن شما تظاهر مي كنيد كه چيزي نمي خوريد ازش خواستم كه ديگه بهش فكر نكنه ، گفتم ايشالله مشكل حل ميشه ديگه اصلا فكرشم نكن ، يه دفعه يه چيزي بهم گفت كه تنم لرزيد گفتش چي رو فراموش كنم ؟ ميدوني بچه هاي كم سن و سال حتي زير ده سال توي زندان هستن ؟ گوشه راهرو ها ، روي زمين نشسته بودن و دست و پاشون مي لرزيد از ترس ، باورت مي شه به اون بچه ها هم مي گفتن آشوب گر ؟! به خونواده هاشون گفتن اگه جايي بگيد بچه هاتون زندوني هستن ديگه هيچوقت نمي بينيدشون!؟خدايا چي مي شنوم ؟؟ نتونستم بيشتر از اين حونه دوستم بمونم ازش خداحافظي كردم اومدم بيرون اما همش به اين فكر مي كردم : بچه هارو هم گرفتن !؟ از همه خونواده ها خواهش مي كنم اعلام كنن اگه بچه هاي كم سن و سالشون زنداني شدن و يا اگه فكر مي كنن كه بچه هاشون گم شدن اعلام كنن به خدا اگه اعلام نكنن بچه هاشون هيچ وقت نمي بينن .توروخدا بياييد بگيد. در زندان افراد زير سن قانوني رو اعلام نمي كنن ، از همه خونواده ها خواهش مي كنم بگيد ، اونطوري كه دوست آزاد شدم مي گفت سيزده چهارده نفر بودن اين بچه ها . پدرها ، مادر ها خونواده ها ، رسما ، اسما ، خواهشا ازتون التماس مي كنم بياييد بگيد ، اون بچه ها دارن از ترس توي زندان اوين به خودشون ميلرزن ، براي نجاتشون اطلاع رساني كنيد. اگه هيي نگيد ديه هيچوقت نمي تونيد بچه هاتون ببينيد. به اميد آزادي اين بچه ها و همه زندانيان بي گناه ديگه