۱۳۸۸/۱۰/۰۹

حكومتي كه ساختارش با يك سوت و كف ميشكند !؟

چه شده است اين حكومت را ؟ چه كرده است اين جنبش با اين حكومت ؟ حكومتي كه ساختارش ، اركان نظامش ، هست و نيستش با يك سوت بر باد ميرود ، آيا براستي حكومتي كه با يك سوت و يك كف از بين ميرود لياقت ماندن را دارد ؟ براستي تمامي اين غوغا سازي ها ، دعوت هاي ملتماسنه از مردم ، اجبار كاركنان به آمدن به تظاهرات امروز (9/10/88) همگي از براي ساختار شكسته شده است؟ تبليغات نخ نماي حكومتي براي چيست ؟ در روز عاشوراي حسيني ، فرمانده نيروي انتظامي سردار احمدي مقدم (باجناق آقاي احمدي نژاد) اظهار نمودند كه در روز عاشورا از هيچ سلاح گرمي استفاده نشده است !؟ و هيچ كسي هم كشته نشده است !؟ هنوز كلام اين سردار منعقد نشده بود كه سردار رادان (فاتح زندان كهريزك) طي سخنان مبسوطي اظهار نمودند كه در روز عاشورا 4 نفر كشته شده اند ، هنوز در هنگامه سخنان جناب سردار رادان بوديم كه فرمانداري تهران اعلام نمود 5 نفر در روز عاشورا كشته شده اند اما فردراي عاشورا خبر رسيد كه 8 نفر كشته شده اند !؟ تزوير - ريا و دروغ در اركان حكومت نهادينه شده است هركسي سازي ميزند و دروغ خود را ميگويد توگويي مردم ايران ساده انگارانه هرآنچه حكومت بگويد مي پذيرند ، غافل از اينكه مردم ايران بسيار باهوش تر از آني هستند كه اين ترفندهاي نخ نما را باور كنند ، از همه بد تر اينكه داستان كي بود كي بو من نبودم را نيز حضرات به راه انداخته اند و ميگويند يك نفر در تصادف فوت نموده است !؟ يك نفر از پل پرت شده است !؟ يك نفر تير خورده است !؟ و ..... و گويا مردم خودشان خودشان را كشته اند تا گردن حكومت اسلامي بياندازند !؟ خود گويي و خود خندي ؟؟؟ فيلمهاي تهيه شده توسط مردم غيور ايران زمين تمامي دروغ پردازي هاي حضرات را برملا ساختند خصوصا جنايتي كه توسط وانتهاي نيروي انتظامي در ميدان وليعصر رخ داد و دروغ پردازي هاي حكومت اسلامي را بيش از پيش بر ملا ساخت.
عجبا كه سردار احمدي مقدم نيز امروز طي سخنان گهربار جديدي ، اعلام نمودند كه خودروي نيروي انتظامي كه مردم را زير گرفته است سرقتي بوده است !؟ از اين به بعد ديگر با تظاهركنندگان مدارا نخواهد شد !؟ و در خاتمه نيز خبرنگاران را تهديد كرد كه سوالات انچناني نبرسند وي حتي خبرنگاران را با بازجو مقايسه كرد.
آقاي احمدي مقدم بر خود به عنوان يك خبرنگار ، هرچند دور از وطن ، واجب ميدانم كه جواب گستاخي هاي شما را بدهم و اميدوارم كه امعه خبرنگار ينيز به كار اقدام كنند و جواب شما را بدهند:
1 - راننده مزبور لباس پليس هم بر تن كرده بود آيا لباس را نيز دزديده بوده است ؟ در ثاني دزد به كاهدان زده است كه از ميان اين همه خودرو خودرو نيروي انتظامي را بدزدد ؟ و در حالي كه هزاران هزار پليس در آنجا وجود داشته اند نتوانستند جلوي خودرو سرقتي را بگيرند ؟ دروغ تا كجا ؟ سيف نام سردار كه بر شما نهاده شود سرداران ايراني همگي راست گو و درست كار بوده اند پس شما سردار نيستيد .
2 - فمايش شما در مورد مدارا به مردم است !؟ واويلا كه مردم را ميزنيد ، ميكشيد ، شكنجه ميكنيد و تجاوز ميكنيد و دست آخر هم حرف از مدارا ميزنيد ؟ كدام مدارا؟ وقات را سر كشيده ايد و حيا را قي كرده ايد شوربختانه
3 - آقاي احمدي مقدم گويا رسالت خبرنگاران را فراموش كرده ايد !؟ خبرنگار كارش پرسيدن است و البته اين حق را دارد كه از شما به عنوان مسئول سوال كند و البته حق دارد كه از شما بازجويي كند اين حق طبيعي خبرنگاران است و گويا شما اين حق را ناديده گرفته ايد.
اما اگر به واقعه روز عاشورا برگرديم ، حضرات حكومتي كارناوال وا مصيبتا در روز چهارشنبه به راه مي اندازند كه ساختار حكومت شكسته است و به عاشورا بي احترامي شده است !؟ حضرات فراموش كرده اند كه در روز عاشورا و طبق شواهد بسياري از مردم و البته سيماي حكومتي ايران در چندين نوبت به پخش عده اي از طرفدارانشان نمودند كه در خيابان ها شعارهايي در حمايت از آقاي خامنه اي و نه امام حسين ميدادند !؟ آيا اين كار حرمت شكني نبود ؟ هنگامي كه مزدوران حكومتي با فرياد حيدر به جان مردم بي دفاع مي افتادند حرمت شكني در روز عاشورا نبود !؟ نقشه هاي نخ نمايي حضرات به حدي رسيده است كه روز سه شنبه در شهرهاي مختلف به راهپيمايي حكومتي مي پردازند و در فرداي آنروز مردم را از شهرهاي دور و نزديك به تهران مي آورند تا در تهران به راهشيمايي پر شور مردم تهران !!!! بپردازند . هيهات كه اين تبليغات نخ نما شده است و مردم ايران بسيار با هوشتر از آن هستند كه به اين تبليغات حكومتي توجهي هرچند اندك داشته باشند. حتي شنيده شده است كه با پول ، وعده و وعيد مردم را به تظاهرات فرا خواندهاند ، دانش آموزان را از سر كلاس درس به تظاهرات فرا خوانده اند ، بيچاره حكومتي كه با ترفند بخواهد چند صباحي بيشتر حكومت كند !؟!؟
اما اين را بايد حضرات حكومت اسلامي بدانند كه با كفر ميشود حكومت كرد اما به ظلم نه

۱۳۸۸/۱۰/۰۶

از عاشوراي حسين تا عاشوراي تهران - صفانه دلدار



امروز روز عاشورا بود ، روز دهم محرم ،‌روزي كه هميشه از بچگي به ما ميگفتن در اين روز حسين و يارانش به دست يزيديان كشته شدن ، روزي كه ظالمين به حسين و مردم بي پناهش حمله كردن ، هميشه مي شنيديم كه بزرگترها ميگفتن ايكاش بودن در كنار امام و مردم بي پناه تا به ياري اونها برن برن و اگر لازم شد در راه خدا شهيد بشن ، در راه آزادي شهيد بشن. راستي امروز عاشورا كجا بودين؟
اگه تهران بودين و توي خيابونهاي مركز شهر قدم بر برداشتيد خوب ميدونيد كه چي ميگم ، امروز تهران از عاشورا هيچي كم نداشت ، شايد از عاشوراي حسين دردآورتر هم بود. چون يك عده يزيدي با چوب و چماغ و گاز و اشك آور و تفنگ به جون مردم بي پناه افتادن و مردم و به گلوله بشتن ،‌ چه فرقي بود ميان اين عاشورا و اون عاشورا ؟
هردو براي آزادي به پا خواسته بودن ، نداي آزادي سردادن و بر يزيد زمان ننگ فرستادن ،‌ يزيد فرقي نميكنه مال كدوم زمون باشه ،‌ يزيد ، يزيده حالا هركي ميخواد باشه ،‌ هركسي ظلم كنه به مردم ، آزادي رو از مردم بگيره ظالمه ، يزيده ، امروز هم مردم تهران براي مقابله با يزيد زمان به خيابونها ريخته بودن ، اومده بودن تا بگن كه آزادي ميخوان ، اومده بودن تا بگن يزيد نميخوان اومده بودن تا بگن جمهوري ايراني ميخوان.
امروز طبق قرار قبلي با دوستان رفتيم به ميدون آزادي نزديكهاي ميدون آزادي كه رسيديم پليس هاي ضد شورش رو ديديم كه دور تا دور ميدون چمباتمه زده بودن خبري آنچناني از مردم نبود اما كنار خيابونها مردم واستاده بودن كه معلوم بود منتظر يك جرقه هستن با دوستان تماس گرفتيم كه ببينيم اونها كجا هستن ؟ گفتن چهار راه كالج صحراي محشر شده ، سريع گازشو گرفتيم رفيتم به سمت صحراي محشر ، نزديكاي خيابون فلسطين كه رسيديم شعار ها شروع شده بود ، مرگ بر ديكتاتور ، مرگ بر خامنه اي مثل نقل و نبات توي دهن همه ميچرخيد ، ماشنها هم كه همه بوق ميزدن و بوق اعتراض ماشينها طنين انداز خيابونها شده بود.
نزديكي هاي خيابون انقلاب كه رسيديم گاز اشك آور و صداي گلوله بيداد ميكرد ، ياد درخواست عفو بين الملل از حكومت ايران افتادم كه خواستار پايان دادن به خشونت ها شده بود ، خندم گرفت كه حكومت اسلامي چقدر به حقوق بشر اهميت ميده !!! ياد حرف اما افتادم كه ميگفت اين محرم و صفر هستش كه اسلام رو زنده نگه داشته ، اما انگار داره بلاي جون اسلام ميشه !!! البته از نوع جمهوري اسلاميش !!!
به هرجهت با هر بدبختي بود خودمونو رسونديم به ميدون وليعصر ، زمين پر بود از سنگ و خاك . سطل هاي آشغال هم سوخته و نيم سوخته روي زمين بودن . ميدون وليعصر رو به سمت شمال رفتيم ، همون اول ميدون يه جوونو خونين مالين سوار يه ماشين كردن و از محلكه فراريش دادن تا دست مزدوران رژيم بهش نرسه ، يه خانم بيشترين كمك رو بهش كرد و جالبه خودش سوار ماشين نشد و برگشت تا توي تظاهرات شركت كنه ، آفرين به اين شيرزن ، مزدوران رژيم هم پا به پاي ما ميومدن اما يه دفعه به سمت جنوب برگشتن ما هم نزديكي هاي فروشگاه قدس توي ترافيك گير كرديم ،‌اما چه ترافيك دلنشيني ، هيچوقت تا اين اندازه از ترافيك خوشم نيومده بود ، يواش يواش تعداد ما زياد ميشد و شعار ها بلند و بلند تر يك عده چماق دار مزدور حكومتي از سمت غرب خيابون وليعصر به سمت شمال در حركت بودن كه وقتي ديدن تعداد مردم خيلي زياد هستش فرار كردن و مردم با هرچي كه دستشون بود اونها رو دنبال كردن مردم هم مزدوراي رژيم رو هو ميكردن واي كه چقدر به دلم نشست تقريبا 45 دقيقه اون منطقه از خيابون وليعصر در اختيار جووناي غيور بود كه هيچكس توان مقابله با اونها رو نداشت مردم همه از پير و جوون كه توي اون منطقه بودن هرچي دلشون خواست برعليه حاكمان ستمگر رژيم شعار دادن ، واي كه چقدر به دلم نشست.
همزمان با دوستانمون تماس گرفتيم اونها هم توي خيابون نواب خيابون رو به كنترل خودشون در آورده بودن ، همزمان خبر رسيد كه خامنه اي توسط يك هليكوپتر به يك پادگان نظامي برده شده تا ازش مراقبت بشه :) عجب رهبر دلاوري دارن اين مزدورا :) اين موبايلها هم كه هي قطع ميشد هي وصل ميشد آخرشم كه ديگه اصلا كاملا قطع شد تا خيال همه رو راحت كنه ، البته به اين دليل موبايل ها رو مقطعي قطع ميكردن تا جاسوس هاي رژيم بتونن خبر رساني بكنن خودمون توي خيابون وصال دوتاشونو رو ديديم كه سوار يه موتور به شماره 52481 شده بودن كه نمره تهران داشت .
از پشت خيابون زرتشت به سمت غرب رفتيم توي يكي از كوچه ها مزدوراي رژيم به سمت مردم گاز اشك آور پرتاب كرده بودن ، و عجيب تر اينكه توي يدونه خونه هم گاز اشك آور پرتاب شده بود كه نشون ميداد مزدورا تعادل روحي ندارن و اشتباهي هم گاز اشك آور پرتاب ميكنن .
هرچي بود از كربلاي تهران بيرون اومديم تا براي شام غريبان ميرداماد ساعت هشت شب آماده بشيم ، بيصبرانه مشتاق ديدار شما در شام غريبان مردم تهران هستيم ، وقتي داشتم اين مطلب رو مي نوشتم شنيدم كه خواهرزاده مهندس ميرحسين هم در روز عاشورا شهيد شده :( خدا رحمتش كنه گويا جنازه اين شهيد الان توي بيمارستان سينا نبش بلوار فردوس نرسيده به ميدون آرياشهر هستش ،‌خبرها حاكي از اينه كه مردم زيادي هم دور اين بيمارستان جمع شدن.
از شهرهاي تبريز ، زنجان ، مهابان ، قزوين سنندج ، مريوان و پاوه هم خبر رسيده كه اوضاع به شدت بحراني هستش ، خبرگزاري فرانسه هم اعلام كرد كه ايران در آستانه انفجار هستش ، شما چي ميگيد ؟ امشب شام غريبان ميرداماد منتظر شما هستم.

۱۳۸۸/۱۰/۰۲

به بهانه پاره كردن عكسهاي شهيد سهراب اعرابي



ميگويند شبي از شبها دزدي به خانه اي رفت براي دزدي ، در خانه كسي نبود و دزد به آساني به جستجوي خانه پرداخت ، دزد نگون بخت هرآنچه گشت هيچ شي ء گرانبهايي نيافت ، آخر كار از عصبانيت به خط زدن مشق هاي بچه صاحبخانه پرداخت تا حداقلش دلش خنك شود كه كااري گرده است .
حكومت اسلامي در مقابل جنبش عظيم مردمي در شهرهاي مختلف كم آورده است ، اين جنبش از 25 خرداد به راه افتاد و هر روز قدرتمند تر و پرصلابت تر ميشود و حكومت اسلامي در مقابل آن ناتوان تر و عجبا كه هنوز باور نكرده است كه در مقابل سيل خروشان مردم ، هيچ راه گريزي نيست ، در خبر ها آمده بود كه ديروز، ماموران حكومتي به منزل شهيد سهراب اعرابي هجوم برده و عكسهاي سهراب عزيز را پاره كرده اند ، براستي آيا با پاره كردن عكس هاي شهيد سهراب اعرابي ، نام - ياد و خاطره او هم از اذهان فراموش ميشود ؟ سهراب و سهرابها در دل مردم جاي گرفته اند ، آيا ميتوان دل مردم را نيز پاك كرد ؟ هيهات .
براستي در عجبم از افكار ساده لوحانه حكومت اسلامي ،‌ شعار هاي روي ديوارها را پاك ميكنند ،‌ عكس هاي شهيدان جنبش را پاك ميكنند ، بر ملتي عظيم و برزگ منش سخت ميگيرند ،‌ اعتراض آرامشان را با خشونت قهرآميز جواب ميدهند ، در زندانها به شكنجه و تجاوز ميپردازد ، در خيابانها به سوي مردم تير شليك ميكند ، در كشتن مردم و زنداني كردن دگرانديشان ، در نقض آشكار حقوق بشر گوي سبقت را از تمامي حكومتهاي ديكتاتوري مي ربايد ، و در توهم خويش ، تصور ميكند كه اين اعمال ماندگاري حكومت را دارد.
ايكاش قدري تاريخ بلد بودند ،‌ايكاش سر سوزني تاريخ مي خواندند تا بدانند كه حكومت با ظلم و ستم پايدار نمانده و نخواهد ماند . حكومتهاي ماندگار تنها تنها حكومتهايي هستند كه در قلبهاي مردم حكومت ميكنند و نه بر جسم مردم شايد بتوان جسم مردم را رنجور كرد ، شايد بتوان بر مردم سختي گرفت شايد بتوان مردم را ترساند شايد بتوان مردم را كشت شايد و هزاران شايد ديگر ، اما ،،،،
اما بر قلبهاي مردم نميتوان حكومت كرد مگر با داد ، مگر با انصاف مگر با مروت ، مگر با جوان مردي ، هرگز با ظلم ، ستم ،‌دروغگويي ، تقلب ، ايجاد فتنه و آشوب نميتوان بر مردم حكومت كرد ، با پاره كردن عكسي و انداختن گناه آن بر گردن مردم نميتوان مردم را ترساند نميتوان يك حركت عظيم را با تهديد و ارعاب از بين برد. اگر اين مردم ترس داشتند ميلونها نفر در قم و در مقابل منزل آيت الله العظمي منتظري جمع نميشدند ، در مطلب قبلي و به نقل از آقاي جانسون عنوان شده بود كه حكومت چه راه هايي دارد و عجبا كه دقيقا حكومت عكس نظر كارشناسان عمل ميكند ، توگويي خود خواسته به سمت سقوط با سرعت نور حركت ميكند.
در اين مورد باز هم خواهيم نوشت




۱۳۸۸/۰۹/۳۰

مشاهدات امروز من از شهر قم - صفانه دلدار

صفانه دلدار-از ديشب تصميم گرفتيم با دوستان امروز بريم قم ، بريم به مراسم تشيع جنازه آيت الله العظمي حسينعلي منتظري ، راستي شما تا حالا قم رفتين ؟ براي من كه تا حالا قم نرفته بودم خيلي برام تازگي داشت ، توي راه همش فكر ميكردم همه دارن ميرن قم هركسي ميديدم توي اتوبان فكر ميكردم داره ميره قم اما دوستان هي ميگفتن تو چقدر ساده اي خوب اينا دارن ميرن سر كارو زندگيشون همه كه بكار نيستن پاشان اين همه راه برن قم ، خوب منم قبول كردم ، اما هرچي به قم نزديك تر ميشديم احساس ميكردم كه جمعيت زيادي رو شاهد خواهيم بود. ابتدا دنبال حرم گشتيم ، از اين بپرس از اون بپرس تا سمت حرم رفتيم واي چقدر شلوغ بود ، به ماشينها دقت كردم ، اكثرا نمره هاي تهران بودن به دوستام اشاره كردم شماره ها رو نشونشون دادم از تعجب دهنشون باز مونده بود ، انگار هرچي ماشني توي تهرانه اومده بودن قم :) با بدبختي يه جارو پيدا كرديم ت اماشينو پارك كنيم همه جا زده بودن پارك كردن مطلقا ممنوع اما كسي گوشش به اين حرفها بدهكار نبود همه پارك كرده بودن ما هم پارك كرديم جايي كه ما پارك كرديم يه خيابوني بود كه از سطح اصلي شهر 5 ~ 6 متر پايين تر بود وسطشم يك رودخونه بود كه برام جالب بود اونجايي كه ما پارك كرديم دروغ نباشه 10 هزارتا ماشين پارك كرده بودن خيلي بود وقتي ميگم خيلي ديگه بايد بدونيد چقدر بود ديگه :) اونقدر گشتيم تا يه پله پيدا كرديم كه بتونيم بريم به سمت حرم ، اما نزديك هاي حرم كه رسيديم راهمون ندادن گفتن بريد از درب شمالي بريد تو ، رفتيم سمت درب شمالي گفتن نه بريد از درب شرقي بريد تو يكي از بچه ها گفت باب از درب شرقي هم بريم ميگن بريد از درب جنوبي بريد تو ولش كنيد ، بريم سمت خيابون شهيد منتظري ، در تمامي طول مسير پليس فراوون بود اما با مردم گاري نداشتن ، اما مزدور هاي حكومتي همه جا بودن توي دسته هاي 7 يا 8 نفره بودن و جالبه كه همشون هم تابلو مشخص بودن ، امروز قم هواش خيلي گرم بود اما توي اون هواي گرم يكي يه شال انداخته بودن روي گردنشون و يكي يدونه كاغذ سفيد A4 هم از عرض 4 لا تا كرده بودن دست ديگشون و همشونم يكي يدونه موبايل ايرانسل دستشون بود اين مشخصه ها كاملا نشون ميداد كه از كدوم قماش آمدها هستن اكثرشونم جوونهاي زير 22 سال بودن كه عقده قدرت دارن وقتي هم يكي دنبال ميكردن 7 ، 8 نفري ميريختن سرش ميگرفتنش.
به هرجهت به بلوار شهيد منتظري رسيديم ، جمعيت هرلحظه بيشتر ميشد ، اما عجيب اين بود كه دور تا دور دفتر بسيج پارچه مشكي زده بودن و روي پارچه هاي مشكي هم عكس آيت الله منتظري بود ، بسيج و اين كارا !؟ دو تا كوچه بالاتر دفتر آيت الله العظمي صانعي بود يه پارچه مشكي بزرگ روش تسليت نوشته بود و اسم آيت الله منتظري رو با رنگ فسفري مشخص كرده بود. يك عده از مردم هم عكس آيت الله منتظري رو گرفته بودن دستشون توي وسط بلوار راه ميرفتن و به همه نشون ميدادن ،‌ خيلي خيلي حمعيت داشت زياد ميشد طوري كه ديگه راه رفتن توي او شرايط براي هركسي سخت ميشد وسط هاي بلوار كه رسيديم پليس گفت راه بسته هستش برگرديد. رفتيم ضلع غربي بلوار و به سمت حرم حركت كرديم ،‌ يك سري اتوبوس چيده بودن كنار هم راه و بند آورده بودن نميدونم اون اتوبوس ها اونجا چيكار ميردن ، از يكي از بچه ها پرسيدم اين همه آدم مال شهر قم هستن يكي از توي جمعيت گفت نه ما از تبريز اومديم ! با تعجب پرسيدم از تبريز تا اينجا كلي راهه چطور اومدين ؟ تركي بهم گفت :
دينيميزدن گيشمرك دونيا اگر ويران اولا (از دين مون نميگذريم دنيا اگر نابود بشه)
بيزده قران مجيد سيزده مسلسل تانك اولا (خونه ما قران مجيد باشه اما خونه شما مسلسل به تانك تبديل باشه)
منظورش اين بود كه واقعا به آيت الله منتظري ارادت داره. كم كم كه شلغي بيشتر شد يواش يواش شعار ها هم بيشتر شد و مرگ بر ديكتاتور و اين ماه ، ماهِ خونه ، ديكتاتور سرنگونه ، منتظري منتظري آزاديت مبارك و ... شعارهاي خيلي زيادي بود كم كم مارو به سمت ضلع غربي حرم هدايت كردن و ما هم به سمت ماشين رفتيم در هنگام خروج از پاركينگ چماقداران به ماشنهايي كه نمره غير از قم داشتن حمله ميكردن ، زدن آينه ماشين مارو هم شكستن ،‌ توي راه كه مي اومديم به سمت تهران همه مردم دست هاشونو از پنجر ها به علامت پيروزي بيرون گرفته بودن و پشت شيشه ماشن ها هم عكس آيت الله منتظري چسبونده بودن هواسمون نبود يه سرعتمون زياد بود پليس متوقفمون كرد واستاديم پليس گفت چرا اينقدر سرعت ميريد ؟ گفتيم رفته بوديم تشيع جنازه آيت الله منتظري يه سري آدم وحشي به ما حمله كردن با چماق زدن آينه ماشينمونو شكستن ما هم داشتيم فرا ميكرديم از دست شون آقاي پليس وقتي اين حرفها رو شنيد خوشحال شد خنديد گفت موفق باشيد جنبش بزدوي پيروز ميشه و جريمه مونم نكرد :)
راستي وقتي كه حتي پليس و بسيج هم با ما هستن اين كيا هستن كه با چماق به جون مردم مي افتن ؟؟؟



۱۳۸۸/۰۹/۲۰

آيا حكومت اسلامي در سراشيبي سقوط است ؟

[27.jpg]

در هنگامه 16 آذر ، اين سوال پيش آمده است كه آيا براستي حكومت اسلامي در سراشيبي سقوط قرار گرفته است ؟ توجه كنيد ؛ حكومت اسلامي دانه به دانه در حال سوزاندن بليط هاي خويش است براي بقا ، از مقامات بالاي حكومتي شروع كرد ، از بالاترين مقامات نظاي استفاده نمود ، از بسيج خرج نمود ، از سپاه نهايت سوء استفاده را نمود ، حالا نوبت به دانشجويان دانشگاه امام صادق رسيده است راستي بلسط بعدي حكومت براي سوختن چيست ؟
شكنجه گاهي كه نام دانشگاه برخود نهاده است و از تقدس امام صادق استفاده ميكند ،‌ اين مركز آموزش نيرو ، در روز دانشجو به دانشگاه هاي ديگر نيرو ميفرستد با چوب و چماق و گاز اشك آور به جان دانشجويان افتاده و آنها را به خاك و خون كشند ،‌ دانشجويان را بازداشت كنند و دانشجويان آزادي طلب را از پشت بام ساختمانهاي دانشگاه ها به پايين پرتاب كنند ،‌ از همه اينها بدتر آنكه اين گروه متخاصم در روز 17 آذر نيز به دانشگاه ها و خصوصا به دانشگاه تهران حمله ور شده شيشه هاي دانشكده فني (اين دانشكده جزو آثار ملي محسوب ميشود و زير نظر سازمان ميراث فرهنگي قرار دارد) را مسشكند و به داخل آن گاز اشك آور پرتاب ميكند و در نهايت قصاوت قلبي به دانشجويان دختر حمله ور ميشوند ،‌ وضع در بيرون دانشگاه ها از اين هم بدتر بود به حدي كه به گفته يكي از شاهدان كه نخواست نامش فاش شود و در حالي كه با گريه سخن ميگفت ديده بود كه دختري حدودا 14 ~ 15 ساله چگونه توسط دژخيمان چماق به دست حمومت اسلامي چگونه مورد لگد قرار گرفته بود ،‌شاهد مورد نظر اضهار داشت كه دخترك آنقدر كتك خورده بود كه همچون يك تكه گوشت بود كه ديگر نه رمقي براي دفاع داشت و نه تواني براي ناله كردن در آن سردي هوا از فراواني كتك تمامي بدنش كرخ شده بود و مردم خوش غيرت به كمك دخترك نيامدند و اين شاهد نيز كه به كمك رفته بود مورد ضربات باتوم پليس ها !!!!! قرار گرفته بود.راستي سخن از پليس به مبان آمد ،‌ در فرهنگ لغات اصطلاحات عامه وقتي كه به كلمه پليس بر مي خوريم آمده است : حافظ جان و مال مردم ،‌راستي آيا نام پليس با وظايفش در حكومت اسلامي سنخيت دارد ؟ براستي پليس حامي مردم است يا حامي دژخيمان حكومت اسلامي ؟ به گمان سازمان پليس بين الملل بايد نسبت به خدشه وارد آمدن به نام پليس توسط حكومت ايران بايد به دادگاه هاي صالحه شكايت نمايد.
بر همين اساس فرصتي كوتاه دست داد تا با آقاي پيتر بوسكو جانسون كه 12 سال در ايران سفير بود است مصاحبه اي كوتاه داشته باشم ،‌ از آقاي جانسون در مورد اين حركات حكومت اسلامي سوال كردم ، اينكه آيا حكومت اسلامي در سراشيبي سقوط قرار گرفته است ؟ آقاي جانسون گفت حكومت ايران در حال خراب كردن تمامي پل هاي پشت سر خود است ، هرگز در طول اين سالها نديده بودم كه حكومت ايران تا به اين حد از عدم محبوبيت چه در داخل و چه در خارج از ايران قرار گفته باشد ، حكومت ايران در حال نابودي تمامي پل هاي پشت سر خويش است ، حتي امروزه بسياري از شخصيت هاي مطرحي كه در حكومت اسلامي از اين رژيم حمايت ميكردند يا مخالف شده اند و در زندان آرميده اند و يا به حاشيه رانه شده اند ، حلقه موافقان حكومت اسلامي به شدت كوچك شده است ، به نحوي كه در تمامي سطوح قدرت در ايران اختلاف به وجود آمده است ،‌ در بين نيروهاي نظامي اختلاف وجود دارد و اكثريت قاطع مردم نيز از حكومت روي گردان شده اند ، از آقاي جانسون دليل شدت برخورد با مردم را سوال كردم ،‌ ايشان جواب دادند ،‌حكومت هايي كه به سراشيبي سقوط ميروند هرچه به سقوط نزديك تر شوند شدت برخورد با مردم را نيز بيشتر ميكنند ، در حال حاضر من شدت برخورد با مردم ايران را در سطح بسيار بالايي ميبنم و اين ميتواند شايد نتيجه همان مطلبي باشد كه به شما گفتم .از آقاي جانسون سوال كردم كه اين سراشيبي تا چد حد است و آيا اميد به بازگشت وجود دارد ؟ آقاي جانسون گفت به طور دقيق نميتوان به آن پاسخي داد ، اما چيزي كه هست حكومت بسيار ترسيده است و كلا حكومت هايي كه ميترسند به خشونت روي مي آورند ، من خشونت در حكومت اسلامي را بسيار بالا ميبينم . اما در مورد امكان بازگشت چيزي كمتر از 10 درصد وجود دارد
از آقاي جانسون در مورد چگونگي شرايط بازگشت سوال كردم ، آقاي جانسون گفتند به گمان شرياط براي بازگشت بسيار سخت تر از آن است كه بتوان به آن پاسخ داد ، در درجه اول بايد يك آشتي ملي انجام شود ، تمامي زنداني هاي سياسي بدون قيد و شرط ازاد شوند ، رهبر ايران رسما از تمامي مردم ايران عذرخواهي كند به خسارت ديده گان خسارت داده شود نيروي هاي شبه نظامي كه به مردم هجوم بده اند برچيده شوند انتخابات دوباره و در فضايي آزاد برگزار شود سران ايجاد خشونت ها بر عليه مردم محاكمه شوند
از آقاي جانسون سوال كردم آيا اين شرايط امكان دارد كه به وقوع بپيوندد ؟ وي گفت من گفتم شرايط بسيار سخت است اما اگر رهبر ايران بخواهد رهبر بماند و بر ايران حكومت كند هيچ راهي غير از اين وجود ندارد
وي در خاتمه براي جنبش سبز ايران آرزوي موفقيت نمود
پس از پايان مصاحبه به اين فكر فرو رفتم راستي آيا ميتوان اميد وار بود كه شرايط نامبرده شده توسط رهبر انجام شود ؟ يا اينكه حكومت به سراشيبي سقوط حمله ور ميشود ؟؟؟

۱۳۸۸/۰۹/۱۷

16 آذر ، روزي با گل هايي از جنس باتوم ، گاز اشك آور و سرب

صفانه دلدار-ديروز 16 آذر بود روز دنشجو ، با دوستان پا شديم رفتيم به سمت انقلاب تا گل هامونم بگيريم آخه آقايون گفته بودن به دانشجو ها گل ميديم ، اما انگار گلهاشون بوي باروت ميداد ، بوي دود ميداد ، گل هاشون اشك مارو در آورد ، البته بعضي از گلهاشونم از جنس سرب بود. راستي كدومشون گفت گل ميديم ؟؟؟
نزديكي هاي ميدون وليعصر كه رسيديم ماشينهاي پليس قدم به قدم كنار خيابونا پارك شده بود از وانت حمل زباله پليس گرفته تا پليس آگاهي هرچي ماشين تونسته بودن آورده بودن ، هرچي هم سربزاو عير سرباز داشتن آورده بودن ، به همشونم يا باتوم داده بودن با سپر يا باتوم داده بودن بي سپر ، هرچي بود باتوم مثل نقل و نبات توي دستاي پليس و غير پليسشون (ديگه دوس ندارم بگم لباس شخصي چون كلمه مزخرفيه آقايون هرغلطي ميخوان توي لباس شخصي ميكنن) بود. اما جالب اينجا بود كه سربازا عين لشكر شكست خورده همشون روي زمين ولو بودن حال واستادن نداشتن ، بعضي هاشونم باتوماشونو انداخته بودن زمين تسبيح مي چرخوندن ، وقتي ما رسيديم بخ خيابون انقلاب پليس ها اجازه نميدادن كه به سمت دانشگاه تهران بريم گفتن راه بسته هستش ، كسي نبايد بره ؟! خوب ما هم كه نابلد ؟! گشتيم راه پيدا كرديم تا خودمونو به سمت دانشگاه برسونيم از چندتا كوچه و پس كوچه و بالا و پايين كردن رسيديم به خيابون 16 آذر ، آخ كه من چقد اين خيابونو دوستش دارم ، رفتيم از در دانشگاه بريم تو ، كارتهاي دانشجويي مونو نشون داديم گفتن نميشه بريد تو گفتيم چرا گفتن دانشگاه تعطيله !؟!؟ گفتيم ما كلاس داريم استاد فقط امروز مياد بهم.م گفت بياييد كلاس ، اگه نبينيمش ديگه ميمونه تا هفته ديگه ، حراستي هاي دانشگاه گفتن كدوم استاد ،‌غلط كرده استاد گفته بياييد اسمش چيه ؟!؟! يكي از دانشجو ها از داخل دانشگاه ديد به اجازه ورود نميدن داد زد ، اگه كارت دانشگاه امام صصادق رو داشتين ميتونستين بيايين تو !؟ شوكه شدم ،‌يعني مارو تو دانشگاه خودمون راه نميدادن اما دانشجوهاي دانشگاه امام صادق توي دانشگاه ما جولان ميدادن !؟ راستي يادم رفت بگم يك سري اتوبوس توي ضلع شمالي دانشگاه پارك شد بود كه تقريبا تمام ضلع شمالي دانشگاه رو پر كرده بودن تازه يادم افتاد كه اون اتوبوس ها از كجا اومدن و براي چي اومدن !؟ يك سري هم از اين موتور سوار هاي آدم كش توي خيابونا پرسه ميزدن جالبه كه پلاك نداشتن و عكس خمنه اي رو جاي پلاك چسبونده بودن !؟ كنار خيابون توي 16آذر نشستيم كه پليس ها اومدن گفتن پاشيد بريد خونتون اينجا وا نستيد !؟ گفتيم چرا ؟ گفتن اينجا واستادن ممنوع هستش !؟ يه خانم مسن برگشت گفتش تابلو واستادن ممنوع كوشش ؟؟؟ پليسه گفتش يا بريد ببينم !؟ به سمت خيابون انقلاب راه افتاديم كه بريم سمت در اصلي دانشگاه ، بازم نزاشتن بريم جلو از سمت جنوبي خيابون انقلاب رفتيم به سمت شرق تا ببينيم چي ميشه كرد ؟ اما يه دفعه با يه صحنه عجيب ، نه خيلي عجيب روبرو شديم !؟ يه تابلو خيلي بزرگ كشيده بودن به طوري كه تمام در جنوبي دانشگاه كه ما اسمشو گذاشتيم پنجاه تومني رو پوشونده بودن كه مردم داخل دانشگاه رو نبينن !؟ راستي تا اين حد اينا ترسو هستن !؟ :)
تمام مغازه ها و فروشگاه رو بهشون داشتن ميگفتن كه ببندن مغازه هاشونو به مردمي هم كه جلو در خونه هاشون بودن البته خونه كه نبود سرايدار هاي اون ساختمون هاي اونجا مي گفتن كه برن تو و در ها رو هم ببندن :) يواش يواش داشت نزديكاي چهار ميشد كه تعداد مردم بيشتر شد و بيشتر شعارها هم داشت بيشتر ميشد چنتا بسيجي با عكس خامنه اي كه علمش كرده بودن به شما رازي حركت ميكردن ما هم داشتيم نيگاشون ميكرديم يهو دورو برشونو ديدن خالي از پليسه فوري در رفتن و برگشتن به سمت عقب :) عجب بسيجي هاي غيور و نترسي :) راستي مگه دولت نگفتش خارج از دانشگاه تظاهران نباشه پس چرا جلوي اين بسيجي ها رو نگرفتن ؟؟
رسيديم به نزديكي هاي پارك دانشجو پليس ها بيداد ميكردن !؟ به هيچ كسي اجازه ورود به پارك نميدادن !؟ پارك رفتن هم ديگه مجوز ميخواد !؟ گفتيم ميخوايم بريم پارك بشينيم ،‌گفتن مجوز نداريم !؟ از وليعصر برگشتيم رفتيم به سمت بالا تا ميدون وليعصر پليس ها قدم به قدم چمباتمه زده بودن سردشون بود خسته شده بودن كلافه هم بودن :) عجب پليس هايي :) از بلوار كشاورز رفتيم به سمت اميرآباد و خوب پليس ها هم كه مارو اسكورت ميكردن :) البته با چماق ، باتوم ،‌گاز اشك آور و شليك تيرهاي هوايي :) هركسي هم كه از جمعيت جدا مي شد بازداشتش ميكردن :( راستي شعارها هم جالب بود ديگه كسي اسمي از بسيجي نمي آورد ، با احمدي نژاد هم كسي ديگه كاري نداشت به بسيجي ها مزدور ميگفتن و گيرشون هم از احمدي نژاد رد شده بود و حالا ديگه به خامنه اي رسيده :) و از هم جالب تر اين بود كه به سمت مزدورها (بسيجي ها البته فك كنم ارازل اوباشم توشون بود چون قيافه بعضي از بسيجي هاشون خيلي تابلو بود) پول پرت ميكردن و در واقع ميخواستن بهشون حالي كنن كه ما بهتون پول ميديم چون مزدور هستين :)
اميرآباد رو به سمت بالا رفتيم به سمت كوي دانشگاه اما انگار حكومت نظامي بود نزديك كوي كه اصلا اجازه جنبيدن به هيچ جنبنده اي داده نميشد برام عجيب بود يعني اينقدر اينا از دانشجو ها ميترسن ؟؟؟؟ هرچي بود به سلامت از خاكريز 16 آذر گذشتيم ، اما يه سوال : وقتي در روز دانشجو اين همه پليس به خيابونها مياد ،‌وقتي كه قول دادن گل به دانشجو ها ميدن اما در عمل اين گل به باتوم گاز اشك آور و گلوله هاي سربي تبديل ميشه ،‌ وقتي جلوي در دانشگاه ديواري ديوايري عظيم ميكشن تا ننگ رو با رنگ پاك كنن وقتي براي دانشگاه تهران از دانشگاه امام صادق دانشجو ميارن تا تظاهرات كنن ،‌وقتي كه با زور و چماق و اسلحه بازم نميتونن حريف مردم بشن وقتي ....
شما بگيد پيروز اين خاكريز كيه ؟
خاكريز بعدي محرم هستش فراموش نكنيد :)

۱۳۸۸/۰۹/۱۴

آقايان ، تهران منطقه صفر مرزي نيست




به عكس فوق دقت كنيد ، به محل شهادت آنها دقت كنيد ، كهريزك ، اميرآباد ، ميدان آزادي ، تقاطع سلسبيل -رودكي ، كوي دانشگاه ، خيابان محمد علي جناح ، مقابل مسجد لولاگر، ميدان بهارستان ، خيابان جمهوري ، ميدان انقلاب و .... توجه كنيد اين مناطقي كه در آنها عزيزانمان به شهادت رسيده اند مناطق عملياتي و يا نقطه صفر مرزي به شهادت نرسيده اند ، اين عزيزان و بسياري ديگر از عزيزانمان در مركز شهر و در پايتختي كه مدعي ام القراي جهان اسلام بودن را دارد به خاك خود كشيده شده اند هنگامي كه اينگونه عزيزانمان در قلب شهر تهران توسط حكومت اسلامي كشته ميشوند چه انتظاري ميرود كه در ديگر شهرها چه جناياتي توسط حكومت رخ نداده باشد مردم خونگرم و عزيز ديگر شهر ها نيز همچون تهراني ها در شهرهاي خود و در ميادين اصلي شهر به شهادت رسيده اند راستي آيا ميداني شهيد همت در كجا به شهادت رسيد ؟ محل شهادت شهيد باكري را ميدانيد ؟ محل شهادت شهيد باقري را ميدانيد ؟ شهيد محمد غفاري ؟ شهيد صابونچي ؟ و... اين عزيزان در مناطقي همچون فاو ، شرق دجله ، جزيره مجنون ، بانه و ... بوده است در مناطقي همچون صفر مرزي و يا خارج از كشور اما عزيزان يادشده در عكس فوق نه در فرسنگها دورتر از شهر و ديار بلكه در خيابانهاي پايتخت ايران به شهادت رسيده اند ، ياد خرمشهر افتادم ، در خرمشهر هنگامي كه عراقي ها به شهر حمله كردند ، همه از كوچك و بزرگ به خرمشهر رفتيم تا از مردم مان از كشورمان از ميهنمان دفاع كنيم يك دل بوديم و يك زبان در خياباها بسياري از هم ميهنانمان شهيد شدند اما دم نزديم و تنها اشك ريختيم كه عزيزانما در راه دفاع از ميهن توسط بيگانه گان كشته شده اند ، اما براستي اين عزيزان نام آورده شده در تصوير فوق و بسياري ديگر كه در اين تصاوير نيستند به دست چه كساني كشته شده اند ؟ بيگانگان ؟ در مناطق جنگي ؟ چه كسي ميتواند پاسخ اين سوال را يدهد ؟؟؟ شك ندارم كه اگر شهيد همت زنده بود خون گريه ميكرد از كشته شدن هم ميهنانش ، پيراهن از تن ميدريد شهيد باكري از به خون غلطيده شدن هم ميهنانش ، شهيد باقري براي نجات جان دوستان هم قطاري اش خود را روي نارنجك انداخت ،‌چون تاب شهيد شدن هم ميهنانش را نداشت خود شهيد شد تا ديگران زنده بمانند اما حكومت اسلامي با چهره اي به ظاهر خندان تهران را با منطقه جنگي يكي كرد خون ريخت و قهقه زد ، آيا براي اين كشتار پا...

۱۳۸۸/۰۸/۲۶

لزوم تشکیل ارتش سبز ملی


پس از تشکیل جنبش سبز ملی ، و اعتراضات خود جوش و مردمی یکی از مشکلات مهم بازداشت هایی بوده است که توسط نیروهای خودسر و لباس شخصی صورت گرفته است ، ایشان براحتی و فارغ از هرگونه احساس مسئولیت هرکسی را که خواسته اند مورد ضرب و جرح قرار داده و یا بازداشت میکنند و بدتر از همه اینکه به هیچکسی هم پاسخگو نیستند ، در چنین شرایطی لزوم تشکیل یک نیروی پشتیبان و محافظ ، نیاز اصلی این جنبش می باشد بر همین اساس میتوان به رویای ارتش سبز ملی چهره واقعی داد ، این ارتش نه تهاجمی بلکه تدافعی میتواند باشد تا پاسخگوی نیاز جنبش سبز ملی باشد ، این ارتش نه فرمانده دارد و نه سرباز ، بلکه در گروه های 5 نفره به بالا توسط دوستانی که شناسایی کاملی از هم دارند باید ایجاد شود و هدفشان هم حمایت از مردم باشد در این هدف وظیفه ایشان پشتیبانی از مردم است و در صورتی که مشاهده نمودند شخص یا اشخاصی مورد هجوم افراد خودسر قرار میگیرند به یاری شان می شتابند تا از گزند این گروه در امان باشند. در این زمینه بحث هایی نیز میتواند مطرح شود که امید میرود توسط دوستان مطرح شود چراکه 16 آذر نزدیک است

۱۳۸۸/۰۸/۱۶

خاكريزهايي كه به نوبت فتح ميشوند ، اينبار 16 آذر ، يك يا حسين ديگر

ستوان يكم محمد جواد ابراهيمي بعداز زدن ضربه برسر ندايي ديگر

جنبش سبزي كه در 22 خرداد شكل گرفت ،‌ نوزادي نو رسته بود كه 30 سال دوره آبستي را گذراند ، اما به ناگاه اين نوزاد همچون چريكي كهنه كار جنبش سبزي را فراهم آورد ، نداي آزادي سرداد و سهراب گونه به جنگ تورانيان رفت . اينك اين سردار وارث اشكانيان به جنگ تاريكي رفته و از آن نور استخراج ميكند خاكريز فتح ميكند . خاكريز هايي همچون روز قدس ، 13 آبان و... اما در 13 آبان هم ميهنان جان بركف شوري آفريدند فراتر از حد تصور، حماسه اي ساختند جهان شمول كه تمامي خبرگذاري هاي دنيا مجبور به اعتراف به پيروزي اين جنبش شدند ،‌ حتي بي بي سي كه سعي دارد نشان از بي طرفي دهد اما متمايل به جناح حاكم است نيز مجبور به اين اعتراف شد. اما در اين بين ي سوال پيش آمد كه خيلي ها به دنبال جواب آن گشتند اما هرگز كسي براي آن جواب درخور توجهي پيدا نكرد ، و سوال اين بود كه چرا در حالي كه در روز قدس حكومت اسلامي مقابله آنچناني با مردم نكرد در اين روز يعني 13 آبان به شديدترين نحو ممكن به مقابله با مردم پرداخت و به زشت ترين شكل ممكن مردم را مورد تاخت و تاز قرار داد !؟ براي اين سوال جوابهاي بسياري داده شد از جمله اينكه :
1 - حكومت اسلامي پس از آن همه قتل و غارت و شكنجه تصور نميكرد ديگر مردم در خيابانها حاضر شوند چون از قبل تهديد هم كرده بود كه به شديد ترين شكل با مردم برخورد خواهد كرد.
2 - 13 آبان براي حكومت اسلامي بسيار روز مهم و حساسي بود و نميخواست كه آن روز را از دست بدهد.
3 - در روز قدس تمامي طرفدران حكومت اسلامي از چماقداران گرفته تا پليس ها ، همه در غالب مردم خودجوش طرفدار حكومت ، در صفوف نماز جمعه بودند ، اما در روز 13 آبان اين وظيفه به تعدادي دانش آموز سپرده شده بود تا چماقداران با فراغ خاطر به سركوب مردم بپردازند.
بدرستي ميتوان تمامي موارد فوق را قبول كرد و پذيرفت اما به گمان ، مورد سوم بسيار به جواب نزديك تر است. هرچند حكومت اسلامي سعي داشت با سانسور اخبار ، قطع سيستم موبايل ، و انتشار تصاوير جعلي و ساختگي جلوي حقيقت را بگيرد اما بدتر هم شد و البته تصاوير كتك زدن دختران بي دفاع توسط دژخيمان حكومت اسلامي خصوصا در صحنه اي كه يك دختر بي گناه و معصوم توسط ستوان يكم محمد جواد ابراهيمي از ناحيه سر مورد ضربه واقع ميشود. به جرات ميتوانم بگويم اين فيلم در بيش از 10 خبرگذاري بصورت تيتر يك پخش شد و نشان از پيروزي قاطع مردم ايران داشت. حالا پس از اين پيروزي بزرگ و فتح اين خاكريز عظيم نوبت به فتح خاكريز هاي ديگر است. راستي خاكريز بعدي 16 آذر است و البته خاكريز هاي بعدي ماه محرم ، تاسوعا ، عاشورا و البته 22 بهمن ماه
تا خاكريز بعدي يك يا حسين ديگر

۱۳۸۸/۰۸/۱۳

درگيري در خيابان ايرانشهر ، پرتاب گاز اشك آور

لحظاتي پيش فرصتي دست داد تا با يكي از افرادي كه در راهپيمايي 13 آبان در حال تظاهرات است به صورت تلفني صحبت كنم، طبق اظهارات اين دوست خوب تمامي خيابانهاي اطراف طالقاني به حد بسيار زيادي مملو از جمعيت است و اين جمعيت به حدي است كه امكان مقابله با مردم وجود ندارد ، هرچند تعداد نيورهاي سركوبگر هم زياد است اما به اندازه مردم معترض نيست ، نيروهاي سركوبگر با باتوم در كنار خيابانها مستقر شده اند و البته سوار بر موتور ، هنوز درگيري آنچناني رخ نداده و تنها به صورت پراكنده درگيري هايي رخ داده است اما هر چند گاهي صداي آژير آمبولانسها شنيده ميشود
در هنگام نوشتن اين خبر دوستي ديگر طي تماسي اعلام نمود كه درگيري شروع شده است و در خيابان ايرانشهر علاوه بر درگيري فيزيكي ، پرتاب گاز اشك آور ، نيز صورت گرفته است

۱۳۸۸/۰۸/۰۷

شعارهاي روز 13 آبان



يكي از دوستان ايميلي ارسال نموده است با اين مضمون : شعارهاي روز 13 آبان براي سبز ها ، خيابان بهشت بدون هيچ تغييري صرفا به ارسال اين ايمل پرداخته است اميد آنكه در نظر افتد

آزادی تجمع / حق مسلم ماست
ــ مرگ بر خشونت
ــ مرگ برآمریکا قدیمی شد / مذاکرات صمیمی شد
ــ نه شرقی نه غربی / جمهوری انسانی (نگویید جمهوری ایرانی)
ــ نه شرقی نه غربی / دولت سبز ملی ... بیشتر بخوانید
ــ امروز روز سیزده آبان است / روز شروع صلح با جهان است
ــ قتل شکنجه اعدام / این است دین اسلام؟!
ــ استقلال آزادی / جمهوری انسانی
ــ دشمن دشمن نکنید / جفا به میهن نکنید
ــ آقا سفارش می کنه / احمدی سازش میکنه
ــ ما منتظر اوباما هستیم / هیچ جا نمی ریم همین جا هستیم (مخصوص جلوی سفارت آمریکا)
ــ ننگ بر روسیۀ کمونیست (مخصوص جلوی سفارت آمریکا)
ــ مرگ بر چین، مرگ بر چین، مـــــــــــــــــــــرگ بــــــــــــــــــــــر چِین
ــ دولت کجاش ایرانیه / کاپشن محمود چینیه
ــ هر چی که خودکفاییه / یا روسیه یا چینیه
ــ روسیه در چه فکریه / ایران پر از ایرانیه
ــ قانون انتخابات / اصلاح باید گردد
ــ کرزای و احمدی نژاد / برندۀ انتخابات! / انتخابات ارزونی تون / ما رأی نمی دیم بهتون
ــ یارانه رو برمی دارن / تو جیب لبنان می ذارن
ــ دموکراسی ِچینی، نمی خوایم نمی خوایم / دیکتاتوری ِدینی، نمی خوایم نمی خوایم
ــ ملت ما بیدار است / از استبداد بیزار است
ــ امام زمان خودش میاد / نائب زوری نمی خواد
ــ اطاعت از دیکتاتور / اطاعت از خدا نیست
ــ احمدی دروغگو / دست امام زمان کو
ــ ایران شده بازداشتگاه / اوین شده دانشگاه
ــ انقلاب مخملی / توهّم سیدعلی
ــ دادگاه فرمایشی، توقف توقف
ــ زندانی سیاسی، آزاد باید گردد
ــ شکنجه، تجاوز / دیگر اثر ندارد
ــ تجاوز به ملت / شده مرام دولت (شده تز حکومت)
ــ پرده های حیا رو، تو کهریزک دریدند / جوونای مردمو، به خاک و خون کشیدند
ــ احمدی ِمقدّم، استعفا استعفا
ــ ضرغامی ِ بی حیا / استعفا استعفا
ــ رسانۀ خصوصی / حق مسلم ماست
ــ دروغگوی بی حیا / استعفا استعفا
ــ مرتضوی تو کهریزک کارای ناجور میکنه / ضرغامی با دوز و کلک خبراشــو سانسور میکنه
ــ کارای ناجور میکنن / خبراشــو سانسور میکنن
ــ دادستان جنایت می کنه / محمود حمایت می کنه
ــ جنتی جنتی / تو دشمن ملتی
ــ مرتضوی حیا کن / قضاوتـــو رها کن
ــ کروبی باغیرت / برس به داد ملت
ــ پرده های حیا رو، بسیجیا دریدن/ خوابگاه دانشگاهــو، به خاک و خون کشیدن
ــ ای ملت فلسطین / به داد ما برسین
ــ نصر من الله و فتحٌ قریب / ننگ بر این دولت مردم فریب
ــ یا حجة بن الحسن / ریشۀ ظلمو بکن
ــ کروبی زنده باد / موسوی پاینده باد
ــ منتظری زنده باد / کروبی پاینده باد
ــ دیکتاتور، دیکتاتور / این آخرین پیام است / جنبش سبز ایران / آمادۀ قیام است
ــ محمود احمدی نژاد / مردود علم اقتصاد
ــ مجتبی حیا کن / حکومتـــو رها کن
ــ دانشگاه، جای نظامیان نیست / دانشجو، سرباز پادگان نیست
ــ خونی که در رگ ماست / هدیه به ملت ماست
ــ روزنامه ها رو بستند / قلم ها رو شکستند
ــ حرمت آزادیمونــو شکستند / روزنامه های مستقلـــو بستند
ــ سایتا رو فیلتر کردن / یاهو رو جرجر کردن
ــ زندان اوین دانشجو می پذیرد!
ــ دولت کجاش ایرانیه؟ / کاپشن محمود چینیه
ــ روزنامه¬ها رو بستند / قلم¬ها رو شکستند کروبی باغیرت / برس به داد ملت
ــ ایران شده بازداشتگاه / اوین شده دانشگاه

۱۳۸۸/۰۸/۰۳

حذف يارانه ، پايان شيشه عمر حكومت اسلامي



هنگامي كه حكومتها در فشار باشند ، امكان تفكر سالم را ندارند و اگر در حكومتها ديكتاتوري حاكم باشد كه ديگر تفكر رو كور سويي ميرود ، در اين شرايط ، حكومت سعي در آن ميگيرد تا فشار را بر مخالفان افزايش دهد ، خواه با گرفتن ماليات بيشتر يا با افزايش قيمت اجناس ، در اين شرايط واحد پولي كشور رو به قهقرا ميرود ،‌نمونه بارز آن كشور آلمان نازي كه در زمان جنگ جهاني دوم هر يك دلار آمريكا برابر بود با چيزي در حدود هجده هزار مارك آلمان (ايرج مستعان - مترجم كتاب جنگ جهاني دوم) و يا كشور يوگسلاوي سابق و ديگر كشورها از اين دسته هستند اما حكومت اسلامي علاوه بر اينها يك كار عجيب و خارق العاده صورت گرفته است و آن حذف يارانه يا سوبسيد مي باشد !؟ در هيچ كجاي دنيا و در هيچ دوره اي سابقه نداشته است كه كشوري براي فشار بر مردم خويش به حذف سوبسيد روي آورد چرا كه نيك ميدانند اين كار اثر بسيار مخربي دارد و به واقع ساعت مرگ حكومت ها را نزديك تر مي كند و عجبا كه به اصطلاح روشنفكران حكومت اسلامي به اين نكته واقف نبوده اند و در راه پايان اين ساعت سقوط آزاد را انتخاب نموده اند همان پروژه بسيجي بي ترمزي كه در زمان جنگ به راه انداختند و نتيجه اش شكستي بزرگ براي ايشان بود به قولي اين فرار به جلو باعث شكسته شدن شيشه عمر حكومت اسلامي نيز خواهد بود ، حال بايد منتظر ماند و ديد آيا عقلاي اين جناح چاره اي خواهند انديشيد و يا اينكه ...
به هرجهت چيزي كه هست با اين كار ، ديگ جوشان مردم به مرز انفجار خواهد رسيد و البته آن تعداد اندك طرفداران حكومت نيز از آن روي گردان خواهند شد و دادن سوبسيد فقط به طرفدران حكومت نيز چاره كار نخواهد بود كه از مقدار آن نيز خواهد كاست چون باجگيران همواره خواهان باج بيشتر خواهند بود و در نقطه صفر و در هنگام نياز باج هاي گرفته را فراموش مي نمايند و براي نجات خويش به سويي پناه مي برند نمونه بارز آن ميليشا هاي صدام حسين كه هرچه توانستند از صدام خوردند و در هنگام نياز او تنهايش گذاشتند حال بايد منتظر ماند و ديد كه اين حذف يارانه و يا سوبسيد عملي خواهد شد يا نه

۱۳۸۸/۰۸/۰۲

وقتي كه كيهان حتي تحمل جهان نيوز را هم ندارد

صفانه دلدار: به عكسهاي زير با دقت نگاه كنين ، كمي به تابلو بزرگ روزنامه كيهان دقيق بشيد !؟ بعد از اينكه عكسها را ديدين ادامه گزارش رو در زير عكسها بخونين


خوب احتمالا متوجه شدين ، طبق اظهارات غرفه داران مستقر در نمايشگاه ، اين تابلو كيهان در ابتدا وجود نداشت ، اما همين كه مدير كيهان به نمايشگاه آومد و تابلو جهان نيوز رو ديد گفته كه يه تابلويي چيزي بزنيد كه كيهان ديده بشه نه جهان نيوز اونا هم خيلي با عجله يه تابلو سمبل كردن زدن به ديوار اگه دقت كنيد اين تابلو با بقيه دكور هاي كيهان فرق داره و كاملا مشخصه كه از روي دست پاچگي ساخته شده اين نشون ميده كه كيهان حتي حتي حتي تحمل جهان نيوز رو كه از خودشونه رو هم نداره چه برسه به نشريات آزادي خواه

۱۳۸۸/۰۸/۰۱

شعار جديد مردم در نمايشگاه مطبوعات: بسيجي واقعي همت ، بود و باكري

صفانه دلدار
امروز از صبح تصميم كرفته بوديم با دوستان به نمايشگاه مطبوعات بريم ، جاي همه شما خالي بود ،‌ اوايلش همچين به دل ننشست از همه بدتر اين بود كه غرفه هاي حامي كودتا مثل خبرگزاري جمهوري اسلامي ، فارس نيوز ، جام جم و صدا و سيما اون جلو ها بودن و جالب اينكه خبرگزاري هاي مستقل رو توي كوچه پس كوچه هاي نمايشگاه گذاشته بودن !؟ همچين درگير اين غرفه ها بوديم و ميخواستيم تا روزنامه هاي مستقل رو پيدا كنيم كه يه دفعه حدود هاي ساعت 4 بعداز ظهر بود ، صداهاي بلندي از دور شنيديم به سمت صدا رفتيم مردم و رو ديديم كه داد ميزدند كروبي كروبي حمايتت ميكنيم و در ادامه شعار مرگ بر ديكتاتور تمام نمايشگاه رو پر كرده بود و بعدش شعار مرگ بر روسيه هم كه جاي خودشو داشت اما يك شعار جديد اين بود بسيجيِ واقعي ، همت بود و باكري خيلي به دلم نشست اين شعار، مردم به سمت خبرگزاري (فالس) فارس رفتن كه يه عده از خبرگزار يفارس كه بيشتر از اينكه به خبر نگار شبيه باشن به آدمهاي سركوبگر شبيه بودن جلو اومدن و قصد داشتن كه جلوي حركت مردم رو بگيرن اما جمعيت خيلي زياد بود مردم از طبقه بالا هم داشتن شعار ميدادن شعار از دو طرف تمام نمايشگاه رو پر كرده بود جلوي خبرگزاري ايرنا هم كه مردم اعتراض خودشونو به رسانه دروغ اعلام كردن اما از همه جالب تر وقتي بود كه مردم به روزنامه جام جم و خبرگزاري سيماي جمهور ياسلامي رسيدن ،‌ شعار ننگ ما ننگ م اصدا و سيماي ما تمام فضاي نمايشگاه رو پر كرد اما با اومدن نيروي وزارت اطلاعات آقاي كروبي مجبور شد كه از نمايشگاه خارج بشه مردم كه دنبالش و در حمايت ازش راه افتاده بودن به سمت در خروجي رفتن تا مواظبش باشن ، اما اتفاق خيلي خيلي عجيب شليك تير در نمايشگاه بود !؟؟؟؟ تا مردم رو فراري بدن اما مردم فرار نكردن و به حمايت از كروبي ادامه دادن برگشتيم به داخل سالن شعار مردم همچنان ادامه داشت دور زديم تا از پله هاي سمت انتهايي اومديم پايين و همين طور شعار مرگ بر ديكتاتور ،‌يا حسين ميرحسين و بقيه شعارها داده ميشد ،‌ يه دفعه چشمم افتاد به يه آقايي كه پشتشو كرده بود به جمعيت و با موبايلش داشت صحبت ميكرد رفتم نزديكش ديدم كه داشت ميگفت بچه ها رو بفرستيد اينجا مردم دارن شلوغ ميكنن !؟!؟!؟ بعدش كه مردم ادامه دادن به شعار و نزديك روزنامه كيهان بود كه ديديم يه دفعه چيزي نزديك به پنجاه نفر اومدن كه همشونم قيافه هاشون تابلو بود معلوم بود كه از چه قماشي هستن يه دفعه در حالي كه مردم شعار مرگ بر ديكتاتور ميدادن و گروه فشار هم مرگ بر منافق !؟!؟ راستي برام عجيب بود وقتي مردم مرگ بر ديكتاتور ميگفتن گروه فشار خيلي بهشون بر ميخورد آيا اونا قبول دارن كه ديكتاتور هستن !؟!؟ هرچي بود برام عجيب بود اما آخرش گروه فشاري ها سعي كردن كه با درگيري به غائله خاتمه بدن اما هرچي بود با سلام صلوات تموم شد .
نكات جالب توجه اين نمايشگاه
1- شعار جديد : بسيجيِ واقعي ، همت بود و باكري
2-
تيراندازي در نمايشگاه مطبوعات
3-اعتراض به اصطلاح خبرنگاران حامي كودتا از گفته شدن مرگ بر ديكتاتور!؟ انگار خودشونم ميدونن كه ديكتاتور كيه !؟

و اما شايعه شده كه فردا و پس فردا موسوي و خاتمي هم مي خوان بيان به نمايشگاه فكر كنم فردا و پس فردا نمايشگاه بهتر يداشته باشيم
وعده ما فردا و پس فردا نمايشگاه راستي بادكنك و نوار سبز فراموش نشه :)

۱۳۸۸/۰۷/۱۱

براي آقاي سوريان ، چقدر فرق است ميان پهلواني تا قهرماني

آقاي سوريان ، اين نوشته را براي شما و ورزشكاراني چون شما مي نگارم ، اميد آنكه در اثر افتد ، در پنجم سال 1309 در محله خاني آباد كودكي به دنيا آمد كه بعدها براستي اسطوره ورزش ايران گرديد ، بله از غلامرضا تختي مي گويم ، ايشان نه قهرمان ، كه پهلوان نيز بود ، آيا ميدانيد پهلوان بودن يعني چه ؟ يا فقط قهرماني را مي شناسيد ؟ حتي اگر همان پهلواني را لحاظ كنيم بسيار تفاوت است ميان شما و غلامرضا تختي ، به مدالها توجه كنيد :
چهار مدال طلاي المپيك
چهار مدال نقره المپيك
سه مدال جهاني
چهار مدال آسيايي
نكته قابل توجه اين كه تختي در سه وزن متفاوت موفق به كسب مدال شد كه اين در نوع خود نيز بي نظير بوده است. آقاي سوريان ، آيا ميدانيد غلامرضا تختي هرگز به دستبوسي شاه نرفت ؟ آيا ميدانيد هرگز مدالهايش را به شاه تقديم نكرد آيا ميدانيد تختي همواره مدالهايش را فقط و فقط به مردم ايران تقديم ميكرد ؟ نيك بنگريد خويشتن را و ببينيد كه چه ارزان فروشي كرديد !!
غلامرضا تختي همواره خويش را از مردم و با مردم مي ديد در ميان مردم بود و بزرگترين خصلتش مردمي بودنش بود ، اما شما خود را دولتي و آن هم چه دولتي (كودتايي) كرديد ، آقاي سوريان ممكن است كه قهرمان شده باشيد اما شك نداشته باشيد كه در اين بيراهه اي كه رفته ايد نشاني از پهلواني در آن يافت نمي شود، پهلوان كسي ميتواند باشد كه خوي پهلواني نيز داشته باشد ، اما شما به سمت قاتلين مردم رفته ايد ،‌ با قاتلين ندا ها و سهرابها و اشكانها هم سفره شده ايد ، چه نشاني از پهلواني !؟ شوربختي است كه نه راه بلكه بيراهه را انتخاب نموده ايد ،‌ نور كه نه تاريكي را انتخاب نموده ايد ، حق كه نه باطل را پذيرفته ايد ،‌
آقاي سوريان پل پشت سر خويش را آنچنان خراب كرده ايد كه از آن جز تار مويي باقي نمانده است ، تا فرصت باقيست ، از اين پل برگرديد و در دامان مردم ايران ابراز ندامت نماييد و همراهي مردم ايران را قبول كنيد ، آقاي سوريان محسن شادي را به ياد بياوريد قايقراني كه قهرمان جهاني را اولين بار براي ايران بدست آورد اما مردم ايران را از ياد نبرد مدال قهرماني جهان را به حكومت كودتايي تقديم نكرد بلكه به جنبش سبز تقديم كرد ، فوتباليستهاي عزيزمان ، مهدوي كيا ، كريمي ، نكونام ، شجاعي و كعبي را به ياد بياوريد كه چگونه شجاعانه از مردم حمايت كردند و خود را جاودانه ساختند ،
در خاتمه يك نكته را اشاره ميكنم راه بازگشت هنوز هم هست فقط همين امروز و نه فردا ، پس خود را ارزان نفروشيد آقاي سوريان و آغوش مردم ايران بازگرديد و برائت بجوييد.

۱۳۸۸/۰۷/۰۳

احمدی نژاد در سازمان ملل یک رکورد تاریخی از خود برجای گذاشت!


در روز چهاردهم آبان ماه سال 1357 ساعت 10 شب ارتشبد ازهاری به کاخ محمدرضا شاه احضار شد و پس از گفتگویی مختصر از سوی شاه به نخست وزیری انتخاب شد، تصمیم شاه مشخص بود ، حکومت نظامی ، اما این انتخاب هیچ سودی نداشت و صدای اعتراض همچنان ادامه داشت ، در 15 آذر 1357 ازهای به مجلس فرا خوانده شد تا نسبت به صدای های اعتراض مردم توضیح دهد ، آقای ازهاری هم در پاسخ گفت ، این صدا ها واقعی نیست بلکه صدای نوار است !؟ پس از گذشت 30 سال از آن تاریخ این روزها دوباره صدای اعتراض مردم ایران بلند شده است و بسیار هم بلندتر از آن سالها است ، اما گویا دولت این صداها را نمی خواهد بشنود ،
کما اینکه سیمای دولتی حکومت اسلامی ایران نه تنها عنوان میدارد که در داخل هیچ خبری نیست که در خارج از ایران و در شهر نیویورک نیز هیچ خبری نیست!؟ ، این در حالی است که در راهپیمایی شهر نیویورک 50 هزار نفر از مخالفان حکومت اسلامی در خیابانهای شهر نیویورک به راهپیمایی پرداختند. این در حالی بود که همزمان با این راهپیمایی در داخل مقرر سازمان ملل نیز اعتراض ادامه داشت به گونه ای که تنها 45 گروه در داخل صحن سازمان ملل سخنان آقای احمدی نژاد را گوش میکردند و بیش از هشتاد درصد صندلی های صحن خالی بود ، اما آقای احمدی نژاد که در حال سخنرانی برای صندلی های خالی بود در سخنان خود اشاره نمود به اینکه مردم ایران با درصدی قاطع به ایشان رای داده اند و هنگامی که این سخنان برای حاضران ترجمه گردید.
آن تعداد از خبرنگاران که در سالن بودند نیز فریاد خنده سردادند !؟ یک نکته جالب توجه این بود که آقای احمدی نژاد یک رکورد بسیار بی سابقه برجای گذاشت که هرگز تصور نمیرود کسی بتواند این رکورد را بشکند ، فرصتی دست داد تا با میشله گیلگر از نشریه نیویورکر مصاحبه کنم ، میشله گیلگر گفت حتی اگر پل پوت هم بود تعداد بیشتری در سالن باقی می ماندند و هنگامی که در مورد این رکورد شکنی آقای احمدی نژاد از او پرسیدم وی ادامه داد فکر نکنم که تا سالها هرگز چنین رکوردی توسط هیچ رئیس جمهوری بدست آید. این در حالی بود که در خارج از صحن سازمان شعار طرفدران مردم ایران هر لحظه بیشتر می شد ، از میشله در مورد تعداد حضور طرفداران مردم ایران که به سبزها در نیویورک معروف شده اند پرسیدم گفت درست نمیدانم و هنگامی که پرسیدم آیا به پنجاه هزار نفر میرسند ؟ گفت بله فکر میکنم حتی بیش از این هم باشند هرگز این تعداد مردم معترض را هم در اینجا ندیده بودم وی گفت هم آقای احمدی نژاد و هم مخالفان وی در نیویورک رکورد زده اند رکورد حضور مخالفان و رکورد صندلی های خالی