۱۳۸۸/۱۰/۲۷

مرثيه اي بر ورزش در حكومت اسلامي



مديريت دولتي يكي از اركان مهم هر نظامي است ،‌بر اين اساس است كه حكومتها اداره ميشوند ، و اصولا مديريت هايي كه ساختاري قدرتمند ، هدفمند و كارا باشند حاصلي بسيار موفق خواهد داشت ، اما در كنار اين موارد حتما بايد از بخش خصوصي نيز استفاده بهينه نمود تا بازوي توانمندي براي مديريت دولتي باشد.اما در حكومت اسلامي ، تمامي اين موارد برعكس ميشود. كار به كاردان سپرده نميشود. نظاميان (فرماندهان سپاه) بر اريكه قدرت و اقتصاد و حتي ورزش تسلط يافته اند و خويش را همه فن حريف ميدانند . در اينجا به بحث ورزشي مقاله توجه خواهيم داشت.
در ورزش كشور ما بيشترين توجه به فوتبال است ، عليرغم اينكه ورزش اصلي ما بايد كشتي باشد اما اكثريت جذب اين ورزش پر طرفدار شده اند كه البته در كشورهاي جهان سوم اين امري طبيعي است ،‌ اما هستند كشورهايي كه جهان سوم هستند اما علاقه به ورزش ملي بيش از ديگر ورزش ها است مثل كشور پاكستان كه علاقه به ورزش كريكت و يا هاكي بسيار بيش از فوتبال است. و البته كشورهاي متمدن كه جاي خود را دارند مثل ايلات متحده كه مردم آن به فوتبال خاص خود علاقه دارند و توجه آنچناني به فوتبال مورد توجه ما ندارند. باري ، موضوع بر سر فوتبال اين مملكت است و سيل طرفداران آن ، كه باعث شده حكومت اسلامي از اين آب گل آلود براي خويش ماهي صيد كند. توجه كنيد تيمهاي پرطرفدار فوتبال چندتا هستند ؟ استقلال ، پرسپوليس ، تراكتورسازي ، سپاهان . مدير اين تيمها همگي از سران حال و گذشته سپاه پاسداران هستند از همه اينها بدتر در خود فدراسيون فوتبال رئيس سازمان ليگ ؛ يك سردار سپاه ديگر مسند داري ميكند و جالب اينكه همه حتي رئيس غير فوتبالي فدراسيون فوتبال از اين سردار رخصت ميگيرد تا چه كاري انجام دهد.
از همه اينها كه بگذريم ، تلويزيون آقاي ضرغامي ، نيز در اين وانفساي حكومت ، به طريقه اي كاملا هدفدار از ورزش و خصوصا فوتبال استفاده ابزاري ميكند ، توجه كنيد به بازي فوتبال بين دو تيم استقلال و تراكتورسازي تبريز، هنگامي كه استقلال گل ميزد ، تلويزيون علاوه نمايش نتيجه بازي در وسط زمين شعار هاي حكومت طلبانه مينوشت. توگويي كه استقلال تيم ايران است و تراكتور سازي ، تيمي خارج از ايران !؟ شعارهايي همچون انرژي هسته اي حق مسلم ما است و يا مرگ بر آمريكا در هنگام زدن گل استقلال به تراكتور سازي تبريز چه معني ميتوانست داشته باشد !؟ آيا تركتورسازي كه مديريت آن توسط خود حكومت به يك پاسدار سپرده شده است مخالف انرژي هسته اي است كه درهنگام زدن گل توسط استقلال اين شعار پخش شد ؟ آيا تراكتورسازي تيم آمريكايي است كه در هنگام زدن گل توسط استقلال شعار مرگ بر آمريكا داده مي شد ؟ (البته راقم كلا مخالف شعار هاي سياسي در محيط ورزش است كه توسط حكومت نهادينه شده كه خود از ورزش استفاده سياسي ميكند اما تاب آن را دارد كه ديگران از آن استفاده كنند).
جاي شوربختي است كه مديران استقلال و پرسپوليس افرادي اطلاعاتي و از سران رژيم هستند و در تلاش براي ورزشي جلوه دادن خويش و البته ليدرهاي خويش را نيز به تيمها تغذيه نموده اند ، ليدرهايي كه ليدر نيستند و بيشتر نوجه خوان هستند و مداح كه به غالب ليدر در آمده اند و در همايت از تيم خود شعار ا علي مدد ميدهند !؟ براستي علي قرار است كه از تيمهاي استقلال و پرسپوليس در مقابل ديگر تيمها حمايت كند !؟ نكند حضرت علي استقلالي يا پرسپوليسي بوده است !؟ و ديگر تيمها مورد قضب حضرت علي !؟
بازي استقلال مقابل تراكتور سازي را ديدم هم لذت بردم از تيمي همچون تراكتورسازي كه اينگونه زيبا بازي ميكند اما افسوس خوردم كه تيمي همچون استقلال توسط مديران حكومتي به خاك ذلت رسيده است ممكن است كه آقايان عنوان كنند كه ما سال قبل قهرمان شديم اما امسال دچار بحران شده ايم ، زهي خيال باطل ، با تقلب و پول و رشوه به داوران ميتوان در مسابقات داخلي مقام آورد اما در مسابقات برون مرزي ديديم كه استقلال در بين چهار تيم چهارم شد و نشان داد كه براستي تيمهاي ما به چه حال و روزي افتاده اند. هنوز در شوك استقلال بوديم كه خبر آمد كه پرسپوليس در شهر بوشهر در مقابل تيم شاهين بوشهر چهار گل دريافت كرده است !؟ اين ديگر دردي بر دردهاي ديگر ورزش ما است !؟ شكي نيست كه بوشهري ها خوب باز كردند ، اما اينكه تيم پرسپوليس به اين حال و روز در آمده واقعا جاي شوربختي دارد.
در تيم ملي نيز با همين حال و روز روبرو هستيم ، هنگامي كه به يك تيم درجه سومي گل ميزنيم مربي بين المللي !؟ ما يك مترو نيم به هوا مي پرد و خوشحال ميشود !؟ اين براستي گريه دارد ، تيمهاي رده دوم و سوم آسيا براي تيم ملي ما قد علم كرده اند و البته حق هم دارند ، وقتي كه يك سردار براي فوتبال ما تصميم بگيرد وقتي كه شوراي تامين براي فوتبال تصميم بگيرند وقتي حكومت در فوتبال رسوخ كرده باشد وقتي سياستمداران وارد عرضه ورزش ميشوند ، وقتي كه در كمتر از كيماه رئيس 30 فدراسيون ورزشي توسط وعاون رئيس جمهور عوض ميشوند وقتي كه به جاي تلاش در ورزش به ائمه اطهار متوسل ميشويم نتيجه اش همين ميشود. وقتي سيماي حكمت اسلامي در ورزش دخالت آشكاري دارد و سانسورچي هاي آن در بين تماشاگران ميگردند تا مبادا با نشان دادن گوشه اي از پاي برهنه زني و يا گوشه اي از سينه زني كه در بين انبوه تماشاگران نشسته است اسلام خود ساخته شان به خطر بيافتد !؟ و يا اينكه در هنگام نمايش بازي هاي ملي كه در ديگر كشور ها پخش ميشود تماشاگران ايراني را از صحنه هاي نمايش حذف ميكنند و فقط تماشاگران خانواده حكومتي را كه با چادر و مقنعه به ورزشگاه آمده اند را نمايش ميدهند ، بگذريم كه اصلا تماشاگران با حجابي كه كمترين رنگ سبزي در لباسشان باشد به طور كل حذف ميشوند و نمايش داده نميشوند. وقتي كه اينگونه در مسائل غير ورزش غوطه ور ميشوند ، اصل ورزش به فراموشي سپرده ميشود. ,وقتي كه در آستانه مسابقه المپيك و در كنار استخر مسابقه به ورزشكار ميگويند چون يك اسرائيلي درون اين استخر شنا خواهد كرد اجازه نداري در مسابقه شركت كني و ... نتيجه آن ميشود كه ميبينيم و اينجاست كه بايد گفت :
براستي بر اين ورزش بايد گريست ، اشك نه خون بايد گريست بر اين ورزش

۱۳۸۸/۱۰/۲۳

رو به فردا يا رو به ناكجا آباد - برنامه اي از سيماي حكومت اسلامي

ديشب برنامه از سيماي حكومت اسلامي پخش شد به نام رو به فردا ، اين برنامه به صورت تقريبا زنده (برنامه اي زنده از سيماي جمهوري اسلامي پخش نميشود و حداقل 10 ثانيه تاخير ايجاد ميشود) و بر روي ماهواره پخش جهاني داشت . در اين برنامه دو ميهمان ويژه با نامهاي مصطفي كواكبيان مدير مسئول روزنامه مردمسالاري و حسين شريعتمداري مديرمسئول روزنامه كيهان دعوت شده بودند. سواي اينكه سيماي ضرغامي بسيار يكطرفه قضاوت ميكرد و از يك چهره نسبتا نزديك به رهبري با شمايي به ظاهر اصلاح طلب استفاده نموده بود و آشكارا از حسين شريعتمداري حمايت مينمود و جالب اين بود كه بحث را همواره با آقاي كواكبيان شروع ميكرد و وقتي كه آقاي شريعتمداري سوال مينمود اجازه جواب نداشت چون نوبت آقاي شريعتمداري بود و بگذريم از اينكه در آخر بحث سيماي ضرغامي برداشت نمود كه سران فتنه همان آقايان خاتمي كروبي و موسوي هستند . به اين بحث ميپردازيم.
در برنامه بيشتر سعي شده بود تا فضا را تلطيف نمايند و به مردم بگويند جنبش سبز ساخته و پرداخته آمريكا ، انگليس و اسرائيل است !؟ و عجبا كه جناب كواكبيان نيز در بعضي موارد با ايشان همراه بود!! در برنامه حسين شريعتمداري آشكارا آقايان خاتمي ، موسوي و كروبي را عنصر آمريكايي ، انگليسي ، اسرائيلي معرفي نمودند و البته دلايل خود را نيز آوردند.
ابتدا سخني كوتاه با آقاي كواكبيان ، دوست عزيز ، آقاي كواكبيان ، به ياد بياوريد كه در هنگامه جنگ هشت ساله ، هنگامي كه از كرخه به سمت شرق عبور ميكرديد ، شهيد همت چه ميگفت ؟ اصل بر ولايت فقيه است يا بر مردم ؟ آيا به ياد مي آوريد كه شهيد همت فرمودند مردم بر ولايت فقيه ارجحيت دارند ؟ با شما همين قدر صحبت داشتم خود ميدانيد و خداي خود.
اما آقاي شريعتمداري ،‌بنده به عنوان كسي كه هشت سال در جبهه بوده براي مردمم جنگيده ام و شوربختانه در حال حاضر در خارج از ميهن خويش تنها به اميد بازگشت زندگاني سر ميكنم ، با شما سخن دارم ، سخن كه براي سخنان شما جواب دارم.
1- جناب آقاي شريعتمداري فرموده ايد كه آقايان خاتمي ، كروبي و موسوي خائن به وطن هستند و البته دليل هم داريد لطفا دلايل خود را بيان كنيد !؟ آيا اينكه گفته شود ايشان يقيين دارند در انتخابات تقلب صورت گرفته دليل خائن بودن و وطن است ؟ آيا ملاقات با جورج سوروس خيانت است ؟ در كدامين قانون گفته شده است كه ملاقات به جورج سوروس خيانت است ؟ خيانت آقاي موسوي چيست ؟ اينكه تقلب را نپذيرفتند خيانت به وطن است ؟ جرم آقاي كروبي دلير مردي كه هرگز ياياراي مقابله با ايشان را نداريد چيست ؟ چه مدركي بر عليه اين شيرمرد داريد ؟ ارايه كنيد ؟ كدام سابقه خدمت به ايران را داريد ارايه كنيد ؟
2 - در مورد تظاهرات ميليوني مردم تهران در روز 25 خرداد آن را اولا غير قانوني و سپس تعدادي اندك عنوان نموده ايد ،‌ آقاي شريعتمداري آيا شما قانونگذار هستيد يا قانون نويس ؟ آقاي شريعتمداري بعيد ميدانم كه شما تماميت خواهان تابحال حتي يكبار كتاب قانون را دست گرفته باشيد !؟ اگرنه هرگز به اين اجتماع ميليوني لقب غير قانوني نميداديد !؟ اصل بيست قانون اساسي را يكبار بخوانيد. و درمورد شمارش تعداد افراد كه اندك خوانده ايدشان به گمان نياز به يك معلم رياضي داريد تا اعداد را براي شما آموزش دهد.
3 - آقاي شريعتمداري فرموده ايد كه پيش از انتخابات پيش بيني نامزدي آقاي موسوي را پيش از اينكه ديگران بدانند شما در روزنامه خود تيتر زده بوديد !؟ جل الخالق ، مگر به ياد نداريد كه رسما آقاي خامنه خواستار عدم شركت آقاي خاتمي در انتخابات شدند !؟ و بي شك خود شما اين پيشنهاد را به آقاي خامنه اي داده ايد حال از آن به عنوان يك پيش بيني ياد ميكنيد!؟
4 - فرموده ايد كه در روز پيش از انتخابات پيش بيني ايجاد (به قول خودتان) آشوب را داده ايد ، بسيار جالب است ،‌ خوب وقتي كه خودتان ميدانيد كه تقلب كرده ايد ، خوب معلوم است كه مي دانيد امكان ايجاد آشوب نيز وجود دارد. اين بدان ميماند كه شخصي را بخواهيد بزنيد و اعلام كنيد كه اين احتمال وجود دارد كه شخص مقابل بخواهد در مقام دفاع برآيد !؟
5 - شما براي هرموضوعي ميفرماييد كه مدرك داريد اما هرگز مداركتان را ارايه نميدهيد بلكه با دلايل خود پندانه و نه مردم پسندانه خود را ذيحق ميدانيد و در آخر هم نتيجه ميگيريد كه صاحب حق هستيد. در حالي كه حتي يك آن به اين فكر نكده ايد كه ممكن است در بيراهه باشيد و ميترسم كه دير بفهميد كه در بيراهه اي هستيد كه راه برگشتي نيست و موج سبز مردمي ايران دودمان تان را بر باد خواهند داد.
6 - فرموديد كه بازجو نيستيد اما ايكاش بازجو بوديد تا ثواب بازجو بودن نصيبتان شود !؟!؟ اولا در اين كشور ديگر همه ميدانند كه شغل اصلي شما بازجويي در زندانهاي مخوف جمهوري اسلامي است و دوم اينكه افراد بازجو افرادي هستند كه زندگي سالمي ندارند و مدام در مشكلات زندگي خود غوطه ور هستند چون خانواده هايشان از آنها بيزار ميشوند و خود اعصاب روان درست و حسابي ندارند و همواره وجدان درد دارند و معمولا افراد بدون وجدان اين مسئوليت را ميپديرند يعني شما با اين كه هنوان نموده ايد ايكاش بازجو بوديد تا ثواب آن نصيبتان ميشد خودبخود در مورد خود توضيح داده ايد كه داراي چه شخصيتي هستيد !؟
7 - در سخنان خود گفته ايد كه شعارهاي توپ ، تانك بسيجي ديگر اثر ندارد شعاري ساختار شكنانه است ،‌ لطفا ساختار را تعريف كنيد !؟ ساختار يعني اينكه بسيجي هرآنچه كه خواست با مردم معترض در راهپيمايي برخورد نمايد و مردم هيچ نگويند تا ساختار نشكند !؟ اين چگونه ساختاري است !؟
8 - در سخناني سراسر كذب عنوان نموده ايد كه مردم يك مادر و فرزند را آتش زده اند !؟ آقاي شريعتمداري گويا دروغ در تمام رگ و ريشه هاي شما رسوخ كرده است !؟ هيچكس اين دروغهاي شما را نديده است غير خودتان كه به احتمال خودتان دست به چنين اعمال شومي بزنيد و گناه آن را به گردن جنبش سز بياندازيد و در اوهام خويش ثواب كشتن مردم را براي خود بدست آوريد.
9 - عنوان داشته ايد كه از مدتها قبل در روزنامه خود گفته بوديد اين حنبش به سراغ رنگي خاص خواهد رفت و قرار است كه اين مدرك را هم رو كنيد !؟ جعل مدرك جزوي از اعمال شما است اين كه تازگي ندارد.
10 - خبرگذاري بي بي سي را متهم كرده ايد كه صفحه اول روزنامه كيهان را به سليقه خويش شبيه سازي كرده است !؟ مثلي هست كه ميگويد : كافر همه را به كيش خود پندارد.
11 - آقاي شريعتمداري ، براي شما جاي شوربختي دارد چراكه دير به فكر ايجاد برنامه هايي نظير رو به فردا شده ايد ، باش تا صبح دولتت بدمد.
زنده باد جنبش سبز مردمي ايران ، مردمي كه با جمعيتي عظيم ، بسيار عظيم تر از آنچه كه تصور شما است به كار خود ادامه ميدهد و نه رهبري دارد و نه سردسته
در خاتمه آقاي شريعتمداري شما را به اين مطلب نوشته شده توسط بهشت نصيحت ميكنم :

۱۳۸۸/۱۰/۱۹

دو حكومت ، دو ديكتاتوري - روماني ، حكومت اسلامي

چائوشسكو در15 سالگي خود فردي انقلابي بود و به زندان افتاد
در 22 مارس 1965 مردم روماني شاهد يك تغيير عمده بودند ، تغييري به نام جدايي از فاشيسم و روي آوري به كمونيسم . اين تغيير توسط فردي به نام نيكلاي چاشسكو صورت گرفت و مردم با اميد به آينده ، اين تغييرات را مي نگريستند ، اما در روز 25 دسامبر سال 1989 مردم روماني ، به زندگي و حكومت 24 ساله چاشسكو پايان دادند ،‌چراكه از 24 سال فضاي خفقان به تنگ آمده بودند ، چاسشكو به همراه همسرش النا طي يك محاكمه كوتاه و يا حضور جمعيت انبوده مردم در روز جشن كريسمس تيرباران شدند.
مردم روماني پس از اينكه بيش از دو دهه را در ترس وحشت ، بيم و نگراني رژيم ديكتاتوري كمونيستي چائوشسكو سپري نمودند در روز 24 دسامبر سال 1989 ميلادي شورش كردند و در 25 دسامبر با اعدام چائوشسكو به حاكميت ابدي او و خانواده اش پايان دادند. چائوشسكويي كه خود در دوران فشيستي يكي از مخالفان حكومت بود و همراه مردم در تغيير حكومت نقش داشت ،
چائوشسكويي كه در 15 سالگي به علت مخالفت با فاشيست زندان افتاده بود اما هنگامي كه به قدرت رسيد خود جنايتگار شد (ميگويند قدرت بدون نظارت فساد به بار مي آورد و قدرت مطلقه ، فساد مطلقه ، چائوشسكو كه بر عليه فاشيسم قيام كرد ، خود ديكتاتوري شد كه بيش از هزار نفر از مردمش را كشت ) و بر مردم خود سخت گرفت و اين بر سرش آمد . از جريان تيرباران چائوشسكو و خانواده اش فيلم برداري ها شد و به دفعات از شبكه هاي مختلف تلويزيوني پخش شد ، چائوشسكو در طول 24 سال حكومت مطلقه خود انواع سختي ها را به مردم خود تحميل كرد ، او در تاريخ 16 دسامبر سال همان سال صداي اعتراضي را كه در شهر تيميسوا زده شد را نشنيد ، هنگامي كه ملتش در اعتراض به دستگيري "كشيش لازلو توئكس" مدافع اقليتِ مجارِ ترانسيلوانيا ، در اين شهر دست به تظاهرات زدند ، چائوشسكو به ارتش دستور داد تظاهرات را سركوب كنند ، صدها نفر از مردم توسط ارتش چائوشسكو به خاك و خون غلطيدند ، چائوشسكو در تلويزيون از ارتش براي سركوب مردم تقدير كرد ، اما فرداي آنروز در هنگامي كه در بالكن كاخ خود قدم ميزد صداي فرياد هاي "مرگ بر چائوشسكو " و "مرگ بر ديكتاتور" را شنيد .
در روز 21 دسامبر يك تظاهرات عظيم كارگري عليه رژيم ديكتاتوري چائوشسكو در مقابل مقر حزب كمونيست در شهر بخارست بر پا شد ، ارتش آتش گشود و مردم را به خاك و خون كشيد ، و بخارست به پا خواست ، عليرغم سركوب شديد انقلابيون مردمي در مقابل انقلاب ديگر كاري از دست ارتش بر نمي آمد ، و نيروهاي امنيتي وادار به تسليم شدند. در روز 22 دسامبر وزير دفاع چائوشسكو "واسيلي ميله آ " خودكشي كرد .
چائوشسكو ، مردي كه به نابغه كاپات معوف بود خيلي دير متوجه شد كه در مقابل خواست مردمي نمي توان مقابله كرد و در تلاشي مذبوحانه شتابان به همراه خانواده اش قصد ترك بخارست را نمود تا كشور فرار كند ، نيكلاي چائوشسكو به همراه خانواده اش در جاده فرودگاه پيتستي توسط نيروهاي انقلابي دستگير شدند ، پيكره اصلي ارتش به مردم پيوست و 3 روز بعد در يك پادگان نظامي پايان سرنوشت چائوشسكو رقم خورد .
به اين ترتيب در روز 25 دسامبر سال 1989 ميلادي در روز جشن كريسمس ، نيكلاي چائوشسكو و خانواده اش پس از يك محاكمه مختصر و در ميان انبوه مردم تيرباران شدند بر اساس آمار در جريان انقلاب مردمي روماني ، 1104 نفر توسط نيروهاي امنيتي و ارتش روماني كشته شدند. نكته قابل توجه اين است كه نيروهاي انقلابي مردمي روماني هيچ رهبري براي انقلاب نداشتند و مردم خود رهبر بودند .
بحث نوشتن اين ماجرا از آن بود كه بسيار به جنبش سبز مردمي ايران شبيه است ، مردمي كه ميخواستند از شاه خلاصي حاصل كنند اسير ديكتاتوري اسلامي شدند و در حالي كه با انتخابات رياست جمهوري ميتوانست يك رفورم به وجود آيد ، ديكتاتوري تاب رفورم را نداشت و ميرود كه به سمت انقلاب نزديك شود ، اگر از ابتدا مرور كنيم اين جريانات را رهبر ايران از تخلف آشكار در جريان انتخابات حمايت كرد تا آقاي احمدي نژاد رئيس جمهور شود ، تصور بر اين بود كه هيچ اعتراضي نخواهد بود ، شوربختانه رهبر ، شور عظيم مردمي را هرگز نديد ، آنقدر در اين حمايت پايداري كرد و پلهاي پشت سر را خراب كرد كه حال راه برگشت بسيار بسيار تنگ و باريك است .
اين روزها ديده ميشود كه عده اي به سيماي ضرغامي مي آيند و در حمايت از جنبش سبز سخن بر زبان جاري مي كنند ، اما ايكاش اين حركت بسيار بيش از اين ها انجام ميشد تا اين خونها ريخته نميشدند ، اما شوربختانه چه زود دير ميشود ، و حال نيز بسيار دير شده است راستي جايي براي بازگشت وجود دارد !؟

۱۳۸۸/۱۰/۱۳

نامه محرمانه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به 5 نهاد حکومتی

این نامه لحظاتی پیش از ایران و از یک منبع کاملا موثق به دست بهشت رسید :

جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در نامه محرمانه ای به 5 نهاد:اطلاعات بیت رهبری و حفاظت اطلاعات نا جا وسپاه .دفتر دادستانی وقوه قضائیه اسامی افراد زیر را به عنوان بدنه رهبریت فتنه درکشور اعلام کرده وگفته است این افراد برخی از کشور گریخته اند وبرخی در زندان بسر می برند وبرخی نیز هنوز دستگیر نشده اند.لذا انهایی که در زندان بسر می برند را تحت الحفظ نگهداریدوبقیه را دستگیر کنید وانهایی که درخارج هستند را با تشکیل تیم ترور خارج ار ایران بکشید. امير زماني نيا ، محمود زماني قمي ، محمد رضا زهدي [i: جلال توكليان ،خسرو تهراني ، رضا تهراني ، جلال جلالي زاده ، حميد رضا جلايي پور،مهرنوش جعفري، اسحق جهانگيري سيد صفدر حسيني ، سيد محمود حسيني ، امير حسين آبادي ، غلامرضا حسن آبادي ، بهرام حسن زاده ، محمومد حسيني نيا، الياس حضرتي ، ، عليرضا حقيقي ،علي خاتمي،، مصطفي خانزادي،هادي خانيكي ، علي اصغر خداياري ، علي خدابخش ،حسين خليلي اردكاني ، ابولقاسم خوشرو ، علي خوشرو ، نادر داودي ، ابراهيم خليفه سلطاني ، ابراهیم مهتری,محمد دادخواه ، محمد دادفر ، خشايار ديهيم [ محمد سلامتي، حسين سليمي ، هادي سمتي . علي اصغر سيد آبادي ، حميد سيدي ، سيد اصغر شاپوريان ، محمد شامخي ، ولي اله شجاع پوريان ، شهلا شركت ،رضا شريفي،، محمد شريعتي دهاقاني ،اسماعيل دوستي، محمدحسين شريف زادگان ، كاظم شكري ، علي شكوري راد ،احمد شيرزاد ، احمد شيخ زاده ، علي شيخ زاده ، سعيد شيركوند ،شعبان شهيدي مودب، محمود صارمي، حسين صادقي ، علي صالح آبادي ، نادر صديقي ، بهروز صحابه ، غلامرضا صحرائيان ، محمد صدر ، احمد صدري ، محمود صدري ، ،علي صوفي،مجيد صيادي ، خسرو طالب زاده ، محمود طالقاني نژاد ، محمد دادفر ، خشايار ديهيم احمد نراقي ، محمد نعيمي پور ، علي محمد نمازي ، كامبيز نوروزي ،صادق نوروزي، [ عبدالواحد موسوي لاري ، مير طاهر موسوي، [: محمد تقي فاضل ميبدي ، محمد فاضلي ، حميد فيض آبادي ، علي فرامرزيان ، احمد قابل ، هادي قابل ، حسين قاضيان ،ابوالفضل قدياني، خسرو قديري ، جواد قديمي ذاكر ، رحمانقلي قلي زاده ، علي قنبري ، محمد قوچاني ، حسين كاظم پور اردبيلي ، مرتضي كاظميان ، رحيم كركه آبادي ، غلامحسين كرباسچي ، مهدي كرباسچي ،ابوالفضل كزازي، مصطفي كزازي، جميله كديور ، محسن كديور ، منوچهر كديور ، داود كرمي ، مهدي كريمي ، حسين كمالي، فرج كميجاني ، بهمن كميلي زاده ، الهه كولايي ،عباس كوشا، محمد كيانوش راد ، بهروز گرانپايه ، [: محمد عطريانفر ، احمد عظيمي ، عباس عظيمي زاده ، عليرضا علوي تبار ، فريدون عمو زاده خليلي ، مسعود غفاري ، فخرالسادات محتشمي پور ،احمد مسجد جامعي، داود محمدي[ محسن گودرزي