صفانه دلدار-ديروز 16 آذر بود روز دنشجو ، با دوستان پا شديم رفتيم به سمت انقلاب تا گل هامونم بگيريم آخه آقايون گفته بودن به دانشجو ها گل ميديم ، اما انگار گلهاشون بوي باروت ميداد ، بوي دود ميداد ، گل هاشون اشك مارو در آورد ، البته بعضي از گلهاشونم از جنس سرب بود. راستي كدومشون گفت گل ميديم ؟؟؟
نزديكي هاي ميدون وليعصر كه رسيديم ماشينهاي پليس قدم به قدم كنار خيابونا پارك شده بود از وانت حمل زباله پليس گرفته تا پليس آگاهي هرچي ماشين تونسته بودن آورده بودن ، هرچي هم سربزاو عير سرباز داشتن آورده بودن ، به همشونم يا باتوم داده بودن با سپر يا باتوم داده بودن بي سپر ، هرچي بود باتوم مثل نقل و نبات توي دستاي پليس و غير پليسشون (ديگه دوس ندارم بگم لباس شخصي چون كلمه مزخرفيه آقايون هرغلطي ميخوان توي لباس شخصي ميكنن) بود. اما جالب اينجا بود كه سربازا عين لشكر شكست خورده همشون روي زمين ولو بودن حال واستادن نداشتن ، بعضي هاشونم باتوماشونو انداخته بودن زمين تسبيح مي چرخوندن ، وقتي ما رسيديم بخ خيابون انقلاب پليس ها اجازه نميدادن كه به سمت دانشگاه تهران بريم گفتن راه بسته هستش ، كسي نبايد بره ؟! خوب ما هم كه نابلد ؟! گشتيم راه پيدا كرديم تا خودمونو به سمت دانشگاه برسونيم از چندتا كوچه و پس كوچه و بالا و پايين كردن رسيديم به خيابون 16 آذر ، آخ كه من چقد اين خيابونو دوستش دارم ، رفتيم از در دانشگاه بريم تو ، كارتهاي دانشجويي مونو نشون داديم گفتن نميشه بريد تو گفتيم چرا گفتن دانشگاه تعطيله !؟!؟ گفتيم ما كلاس داريم استاد فقط امروز مياد بهم.م گفت بياييد كلاس ، اگه نبينيمش ديگه ميمونه تا هفته ديگه ، حراستي هاي دانشگاه گفتن كدوم استاد ،غلط كرده استاد گفته بياييد اسمش چيه ؟!؟! يكي از دانشجو ها از داخل دانشگاه ديد به اجازه ورود نميدن داد زد ، اگه كارت دانشگاه امام صصادق رو داشتين ميتونستين بيايين تو !؟ شوكه شدم ،يعني مارو تو دانشگاه خودمون راه نميدادن اما دانشجوهاي دانشگاه امام صادق توي دانشگاه ما جولان ميدادن !؟ راستي يادم رفت بگم يك سري اتوبوس توي ضلع شمالي دانشگاه پارك شد بود كه تقريبا تمام ضلع شمالي دانشگاه رو پر كرده بودن تازه يادم افتاد كه اون اتوبوس ها از كجا اومدن و براي چي اومدن !؟ يك سري هم از اين موتور سوار هاي آدم كش توي خيابونا پرسه ميزدن جالبه كه پلاك نداشتن و عكس خمنه اي رو جاي پلاك چسبونده بودن !؟ كنار خيابون توي 16آذر نشستيم كه پليس ها اومدن گفتن پاشيد بريد خونتون اينجا وا نستيد !؟ گفتيم چرا ؟ گفتن اينجا واستادن ممنوع هستش !؟ يه خانم مسن برگشت گفتش تابلو واستادن ممنوع كوشش ؟؟؟ پليسه گفتش يا بريد ببينم !؟ به سمت خيابون انقلاب راه افتاديم كه بريم سمت در اصلي دانشگاه ، بازم نزاشتن بريم جلو از سمت جنوبي خيابون انقلاب رفتيم به سمت شرق تا ببينيم چي ميشه كرد ؟ اما يه دفعه با يه صحنه عجيب ، نه خيلي عجيب روبرو شديم !؟ يه تابلو خيلي بزرگ كشيده بودن به طوري كه تمام در جنوبي دانشگاه كه ما اسمشو گذاشتيم پنجاه تومني رو پوشونده بودن كه مردم داخل دانشگاه رو نبينن !؟ راستي تا اين حد اينا ترسو هستن !؟ :)
تمام مغازه ها و فروشگاه رو بهشون داشتن ميگفتن كه ببندن مغازه هاشونو به مردمي هم كه جلو در خونه هاشون بودن البته خونه كه نبود سرايدار هاي اون ساختمون هاي اونجا مي گفتن كه برن تو و در ها رو هم ببندن :) يواش يواش داشت نزديكاي چهار ميشد كه تعداد مردم بيشتر شد و بيشتر شعارها هم داشت بيشتر ميشد چنتا بسيجي با عكس خامنه اي كه علمش كرده بودن به شما رازي حركت ميكردن ما هم داشتيم نيگاشون ميكرديم يهو دورو برشونو ديدن خالي از پليسه فوري در رفتن و برگشتن به سمت عقب :) عجب بسيجي هاي غيور و نترسي :) راستي مگه دولت نگفتش خارج از دانشگاه تظاهران نباشه پس چرا جلوي اين بسيجي ها رو نگرفتن ؟؟
رسيديم به نزديكي هاي پارك دانشجو پليس ها بيداد ميكردن !؟ به هيچ كسي اجازه ورود به پارك نميدادن !؟ پارك رفتن هم ديگه مجوز ميخواد !؟ گفتيم ميخوايم بريم پارك بشينيم ،گفتن مجوز نداريم !؟ از وليعصر برگشتيم رفتيم به سمت بالا تا ميدون وليعصر پليس ها قدم به قدم چمباتمه زده بودن سردشون بود خسته شده بودن كلافه هم بودن :) عجب پليس هايي :) از بلوار كشاورز رفتيم به سمت اميرآباد و خوب پليس ها هم كه مارو اسكورت ميكردن :) البته با چماق ، باتوم ،گاز اشك آور و شليك تيرهاي هوايي :) هركسي هم كه از جمعيت جدا مي شد بازداشتش ميكردن :( راستي شعارها هم جالب بود ديگه كسي اسمي از بسيجي نمي آورد ، با احمدي نژاد هم كسي ديگه كاري نداشت به بسيجي ها مزدور ميگفتن و گيرشون هم از احمدي نژاد رد شده بود و حالا ديگه به خامنه اي رسيده :) و از هم جالب تر اين بود كه به سمت مزدورها (بسيجي ها البته فك كنم ارازل اوباشم توشون بود چون قيافه بعضي از بسيجي هاشون خيلي تابلو بود) پول پرت ميكردن و در واقع ميخواستن بهشون حالي كنن كه ما بهتون پول ميديم چون مزدور هستين :)
اميرآباد رو به سمت بالا رفتيم به سمت كوي دانشگاه اما انگار حكومت نظامي بود نزديك كوي كه اصلا اجازه جنبيدن به هيچ جنبنده اي داده نميشد برام عجيب بود يعني اينقدر اينا از دانشجو ها ميترسن ؟؟؟؟ هرچي بود به سلامت از خاكريز 16 آذر گذشتيم ، اما يه سوال : وقتي در روز دانشجو اين همه پليس به خيابونها مياد ،وقتي كه قول دادن گل به دانشجو ها ميدن اما در عمل اين گل به باتوم گاز اشك آور و گلوله هاي سربي تبديل ميشه ، وقتي جلوي در دانشگاه ديواري ديوايري عظيم ميكشن تا ننگ رو با رنگ پاك كنن وقتي براي دانشگاه تهران از دانشگاه امام صادق دانشجو ميارن تا تظاهرات كنن ،وقتي كه با زور و چماق و اسلحه بازم نميتونن حريف مردم بشن وقتي ....
شما بگيد پيروز اين خاكريز كيه ؟
خاكريز بعدي محرم هستش فراموش نكنيد :)
تمام مغازه ها و فروشگاه رو بهشون داشتن ميگفتن كه ببندن مغازه هاشونو به مردمي هم كه جلو در خونه هاشون بودن البته خونه كه نبود سرايدار هاي اون ساختمون هاي اونجا مي گفتن كه برن تو و در ها رو هم ببندن :) يواش يواش داشت نزديكاي چهار ميشد كه تعداد مردم بيشتر شد و بيشتر شعارها هم داشت بيشتر ميشد چنتا بسيجي با عكس خامنه اي كه علمش كرده بودن به شما رازي حركت ميكردن ما هم داشتيم نيگاشون ميكرديم يهو دورو برشونو ديدن خالي از پليسه فوري در رفتن و برگشتن به سمت عقب :) عجب بسيجي هاي غيور و نترسي :) راستي مگه دولت نگفتش خارج از دانشگاه تظاهران نباشه پس چرا جلوي اين بسيجي ها رو نگرفتن ؟؟
رسيديم به نزديكي هاي پارك دانشجو پليس ها بيداد ميكردن !؟ به هيچ كسي اجازه ورود به پارك نميدادن !؟ پارك رفتن هم ديگه مجوز ميخواد !؟ گفتيم ميخوايم بريم پارك بشينيم ،گفتن مجوز نداريم !؟ از وليعصر برگشتيم رفتيم به سمت بالا تا ميدون وليعصر پليس ها قدم به قدم چمباتمه زده بودن سردشون بود خسته شده بودن كلافه هم بودن :) عجب پليس هايي :) از بلوار كشاورز رفتيم به سمت اميرآباد و خوب پليس ها هم كه مارو اسكورت ميكردن :) البته با چماق ، باتوم ،گاز اشك آور و شليك تيرهاي هوايي :) هركسي هم كه از جمعيت جدا مي شد بازداشتش ميكردن :( راستي شعارها هم جالب بود ديگه كسي اسمي از بسيجي نمي آورد ، با احمدي نژاد هم كسي ديگه كاري نداشت به بسيجي ها مزدور ميگفتن و گيرشون هم از احمدي نژاد رد شده بود و حالا ديگه به خامنه اي رسيده :) و از هم جالب تر اين بود كه به سمت مزدورها (بسيجي ها البته فك كنم ارازل اوباشم توشون بود چون قيافه بعضي از بسيجي هاشون خيلي تابلو بود) پول پرت ميكردن و در واقع ميخواستن بهشون حالي كنن كه ما بهتون پول ميديم چون مزدور هستين :)
اميرآباد رو به سمت بالا رفتيم به سمت كوي دانشگاه اما انگار حكومت نظامي بود نزديك كوي كه اصلا اجازه جنبيدن به هيچ جنبنده اي داده نميشد برام عجيب بود يعني اينقدر اينا از دانشجو ها ميترسن ؟؟؟؟ هرچي بود به سلامت از خاكريز 16 آذر گذشتيم ، اما يه سوال : وقتي در روز دانشجو اين همه پليس به خيابونها مياد ،وقتي كه قول دادن گل به دانشجو ها ميدن اما در عمل اين گل به باتوم گاز اشك آور و گلوله هاي سربي تبديل ميشه ، وقتي جلوي در دانشگاه ديواري ديوايري عظيم ميكشن تا ننگ رو با رنگ پاك كنن وقتي براي دانشگاه تهران از دانشگاه امام صادق دانشجو ميارن تا تظاهرات كنن ،وقتي كه با زور و چماق و اسلحه بازم نميتونن حريف مردم بشن وقتي ....
شما بگيد پيروز اين خاكريز كيه ؟
خاكريز بعدي محرم هستش فراموش نكنيد :)
۱ نظر:
انـــــدکی صبـــــــــــــــــــر!!!
سحر نزدیک است!!(:
ارسال یک نظر