يكي از مشكلات عمده كه جنبش سبز با آن روبرو است ، و البته حكومت اسلامي نيز از ايجاد آن واهمه بسيار دارد. تمركز مخالفان در يك نقطه از خيابانهاي شهر به تعداد زياد است. به همين خاطر نيروهاي سركوبگر رژيم دستور دارن كه هرگونه تجمعات كه تعداد آنها حتي به عدد چهار ميرسد را نيز متفرق كنندو نمونه بارز آن در سه شنبه هاي آخر سال در سال گذشته مي باشد.
بايد قبول كنيم كه جنبش سبز ما عليرغم قديمي تر بودن نسبت به جنبشهاي كشورهاي خاورميانه هرگز نتوانسته آنگونه كه اين كشورها دست به چنين تجمعاتي ميزنند بزند مگر در روز 25 خرداد سال 88 ، كه هنوز هم بي نظير ترين راهپيمايي اعتراضي در ايران بوده است. اما اگر كمي دقت كنيم در روز 13 جولاي سال 2009 هم مردم يه تجمع بسيار بزرگ به راه انداختند كه به واقع بزرگترين و منحصر به فرد ترين نماز جمعه تاريخ بود. و آن روزي بود كه آقاي هاشمي رفسنجاني اخرين نماز جمعه را امامت نمودند.
اما حال چه ميتوان كرد ؟ مشكل چيست و راه حل آن كدامست ؟
چيزي كه هست حكومت اسلامي به هيچ عنوان اجازه تجمع نميدهد و هرگز مجوزي را هم صادر نميكند كه مردم بر اساس آن مجوز در خيابانهاي اصلي شهر تجمع كنند اما در استراتژي سياسي هميشه ميگويند با سلاح دشمن بايد به جنگش رفت. خوب همه ميدانيم كه بزرگترين سلاح حكومت اسلامي اسلام است و نمازجمعه هم بر اين اصول بنا شده است و اگربه ديگر كشورها نظير يمن بحرين مصر و حتي مراكش و سوريه دقت كنيم ميبينم كه در روزهاي جمعه و در پس نماز جمعه اين اعتراضات شكل گرفته است.
در كشور ما هم يك پاي ثابت تجمعات روزهاي جمعه در نماز حمعه است چه خوب است اين فرصت را مغتنم شماريم و با استفاده از تاكتيك نماز جمعه تجمعات خودرا به صورت هفتگي و همچون مردم ديگر كشورهاي خاورميانه برپا كنيم.
از طرفي بايد اين را هم مد نظر داشت كه اوردن نيرويهاي سركوبگر به شدت براي رژيم پر هزينه شده است ، به طوري كه در هر روز حضور نيروهاي سركوبگر كه به هر كدام از سركوبگران مبلغي بين 150 هزار تومان تا سيصدهزارتومان داده ميشود. اگر گنج قارون هم باشد به پايان ميرسد. هرچند در حال حاضر براي پرداخت اين مبالغ دولت از كيسه تامين اجتماعي خرج نموده است اما شك نداشته باشيد اگر اين اعتراضات هفتگي باشد تمامي بودجه كشور را هم به پايان خواهد برد.
تنها بايد بخواهيم تا موفق شويم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر