سوال : خانم گلي عامري شما كه در امور فرهنگي و اجتماعي تخصص داريد در مورد طرح امنيت اجتماعي كه در ايران مدتي است برپا شده چه نظري داريد ؟ و ديگر اينكه چرا حكومت اسلامي ، اين طرح را به اجرا در آورده است ؟ و خصوصا اينكه چرا اين زمان را براي ارايه آن انتخاب كرده است؟
خانم عامري: شك ندارم كه حكومت ايران خود بزرگترين ناقض امنيت اجتماعي است ، كشته شدن مردم ايران در خيابانها و خصوصا خانم ندا آقا سلطان نمونه بارز نقض امنيت اجتماعي است. بنابراين باور ندارم كه اين حكومت از امنيت اجتماعي حمايت كرده باشد ، اما از طرفي شك دارم كه اين حكومت اصلا بداند كه امنيت اجتماعي يعني چه !؟ در مورد اينكه چرا اين طرح را به اجرا در آورده و در مورد زمان اجراي آن اين مسئله كاملا مشخص است ، اول اينكه مردم را بترساند ، حكومت فكر ميكند با ترساندن مردم ميتواند همچنان بر مردم حكمراني كند، اما زمان آن چرا حالا انتخاب شده است دليل آن اين است كه علاوه بر ترساندن مردم توجه مردم را از وقايع جنبش سبز به سمت و سوي ديگر سوق دهد ، تا مردم تمركزشان بر روي طرح امنيت اجتماعي باشد و نه جنبش سبز .
حكومت ميخواد مردم نگران اين باشند كه مثلا فردا چه لباسي بپوشند تا مورد تهاجم پليس امنيت اجتماعي قرار نگيرند و اگر به اين موضوعات فكر كنند كمتر به فكر جنبش سبز و حواشي آن خواهند پرداخت.
سوال: خانم عامري شما براي مقابه با اين مشكل چه پيشنهادي داريد ؟
خانم عامري: جواب اين سوال قدري مشكل است ، اين به آن ميماند كه ما بيرون گود باشيم و از پهلوان داخل گود بخواهيم كه عملي متحيركننده انجام دهد. هرچند من ميدانم كه مردم داخل ايران خود براي آن راه پيدا كرده اند اما براي اينكه به سوال شما جواب داده باشم ميگويم كه بهترين كار اين است كه براي مقابله با اين طرح ، عدم توجه به آن است.
حكومت و يا بهتر بگويم پليس امنيت اجتماعي ميتواند با تعداد معدودي در راستاي طرح خويش برخورد كند اما اگر اين طرح توسط اكثريت مردم ناديده گرفته شود ، خود به خود طرح به دست فراموشي سپرده ميشود.
سوال: خانم عامري در مورد جنبش سبز صحبت كرديد ، آيا به نظر شما اين جنبش به پيروزي ميرسد؟
خانم عامري: من بيش از آنكه سياستمدار باشم ، يك جامعه شناس هستم ، اما نيك ميدانم كه هرگز در هيچ جاي دنيا هيچ حكومتي نتوانسته است در مقابل مردم خود بياستد و دير يا زود يا از بين رفته است و يا از مردم شكست خورده است نمونه بارز آن در كشورهاي شوروي ، روماني بخوبي نمايان است كه چگونه شكست خوردند و نابود شدند.
سوال : خانم عامري ميخواستم از شما در مورد جامعه فرهنگي ايران سوال كنم ، چه آينده اي براي جامعه فرهنگي ايران پيش بيني ميكنيد ؟
خانم عامري: متاسفانه در ايران دولتي بر سر كار است كه وزارتخانه فرهنگي اش بزرگترين دشمن فرهنگ است. بستن روزنامه ها زنداني كردن روزنامه نگاران آنهم توسط وزارت فرهنگي يك كشور بيشتر شبيه يك جوك است تا هرچيز ديگر، من قاطعانه ميگويم كه براي جامعه فرهنگي ايران ابراز نگراني ميكنم چون حكومت اسلامي ايران تنها روزنامه و روزنامه نگاراني را ميخواهد كه چاپلوسي ايشان را بكنند. در چنين فضاي مسمومي چگونه ميتوان به آينده فرهنگي اميدوار بود؟ در فضايي كه دانشجوياني كه نداي حق سر ميدهند جوابشان يا گلوله است و يا زندان و شكنجه و اگر در بهترين حالت تصور كنيم فرار از ميهن ، چگونه ميتوان براي آينده فرهنگي تصوري خوب داشت؟
هنگامي كه خانه انجمن روزنامه نگاران به دلايلي كه اصلا معلوم نيست پلمپ شده ، دبير اين انجمن خانم بدرالسادات مفيدي مدتها است بدون هيچ دليلي زنداني شده ، روزنامه نگاران عضو اين انجمن يا زنداني هستند ، يا فراري شده اند . روزنامه نگاران حق اظهار نظر ندارند. اگر روزنامه نگاري بخواهد حرفي بزند كه حكومت تاب تحمل شنيدن آن را ندارد و بلا فاصله روزنامه نگار نگون بخت به اتهام هاي سنگيني همچون ، اقدام عليه امنيت ملي ، توهين به مقدسات و .... متهم ميشود. چه جايي براي تصور آينده فرهنگي است ؟
سوالي كه من همواره با آن درگير بوده ام اين است كه آيا يك خبر نگار ميتواند به امنيت يك كشور توسط يك مقاله ضربه بزند ؟ اگر چنين است كه پس اين امنيت شكننده تر از آن است كه تصور شود پس همان بهتر كه شكسته شود. من در اين مورد درك نميكنم كه آقاي احمد زيدآبادي به چه گناهي اين همه مدت در زندان است ؟
و يا در مورد توهين به مقدسات ، اين مقدسات را چه كسي تعيين ميكند ؟ چه كسي گفته است كه رهبر ايران مقدس است ؟ اين تقدس را بايد مردم به رهبر بدهند اما ميبينيم كه عكس او را در خيابانها آتش ميزنند و بر او فرياد مرگ سر ميدهند ،
اين چه قداست خود ساخته اي است ؟ ياد داستان حاكمي افتادم كه خياط برايش لباسي ندوخت و گفت برايت لباسي دوخته ام كه هركسي كه حرامزاده باشد نميتواند آن لباس را ببيند ، حاكم در خيابانها به راه افتاد تا مردم لباس اورا ببينند و تصور كرد كه لباس بر تنش است اما هيچ نداشت. رهبر ايران نيز اكنون هيچ ندارد ، اما در تصور خويش همه چيز دارد .
لذا تا وقتي كه اين حكومت وجود دارد من هيچ آينده اي براي جامعه فرهنگي ايران پيش بيني نميكنم.
به عنوان آخرين سوال آيا تابحال بر عليه روزنامه نگاري توسط مديريت تحت امر شما شكايت شده است ؟
خانم عامري: دراينجا خبرنگاران بسيار آزاد هستند كه در مورد هر مسئله اي تحقيق كنند ، و اگر شخص ، مقام و يا هركسي بخواهد به نحوي جلوي تحقيقات خبرنگار را بگيرد در واقع جرم مرتكب شده است و بر اساس قوانين آن خبرنگار ميتواند در دادگاه شكايت كرده و از حق خود دفاع كند. شكايت از خبرنگار به جرم اينكه در حال جستجوي خبر است يا به جرم نوشتن مقاله و يا ديدگاه در هيچ كجاي دادگاه هاي عدالت محور جايي ندارد.
ايالات متحده ميداند كه يك خبرنگار نميتواند و اين قدرت را ندارد كه بخواهد بر عليه امنيت ملي اين كشور اقدام كند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر